گفتگو با حسین ابراهیمی از دلایل ناکارآمدی مدیران:
یک آسیب ما خودبزرگبینی و بیتوجهی به توانایی رقیب بود
ابراهیمی میگوید: یک آسیب مهم خودبزرگبینی و بیتوجهی به توانایی رقیب است، این در حالی است که تفاوت نگاه در سیاست و مدیریت، طبیعی است و نباید موجب بروز قبیلهگرایی در ساختار مدیریتی کشور شود. در واقع اصولگرایان و اصلاحطلبان و همه آنانی که معتدل شناخته میشوند، همگی هدف مهمی چون اعتلای نظام اسلامی دارند و اینکه هر کدام راه مدنظر خود را را بهتر و عقلانیتر میدانند، امری عادی است.
سرویس سیاسی مستقل: یکی از ناهنجاریهایی که در سیستم مدیریتی کشور دیده میشود و هزینهساز است، جز این نیست که دولتها در هنگام چینش مدیران رابطه را بر ضابطه ترجیح میدهند که همین امر موجب مسئولیت گرفتن کسانی میشود که بعضا کمترین آشنایی با حوزه مسئولیت خود ندارند، خب! در چنین حالتی میتوان توقع کارآمدی داشت؟ پاسخ قطعا «نه» است.
حسینابراهیمی، عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز در گفتوگو با «مستقل» در همین رابطه تاکید دارد؛ باید ساز و کاری اندیشیده شود و حتی اگر لازم باشد، در قانون موردی اضافه کنند تا مسئولان وقتی قرار است دوره مسئولیت را شروع کنند، نتوانند مدیران قبلی را قلع و قمع کنند و خیل عظیمی از نزدیکان و آشنایان خود را در جایگاههای مهم و حساس بهکار بگیرند. چرا که این نوع گزینش باعث میشود، افرادی روی کار بیایند که دانش و تجربه کافی ندارند و نتیجه تصمیمگیریشان مشکلات بیشتری را پیش روی مردم قرار دهد. اینکه مثلا در هنگام تغییر دولت، همه مدیران قبلی برکنار و عدهای بدون پشتوانه کافی در کابینه یا منصبهای مهم دیگر مشغول بهکار میشوند یکی از اصلیترین دلایل مشکلات عدیده اینروزها است. در کل باید گفت رابطه، مدیران ناکارآمد را تحمیل میکند.
این فعال سیاسی اصولگرا در ادامه گفت: نکته دیگر هم خودبزرگبینی و بیتوجهی به توانایی رقیب بود. این در حالی است که تفاوت نگاه در سیاست و مدیریت، طبیعی است و نباید موجب بروز قبیلهگرایی در ساختار مدیریتی کشور شود. در واقع اصولگرایان و اصلاحطلبان و همه آنانی که معتدل شناخته میشوند، همگی هدف مهمی چون اعتلای نظام اسلامی دارند و اینکه هر کدام راه مدنظر خود را را بهتر و عقلانیتر میدانند، امری عادی است.
او افزود: اما متاسفانه هر دو طیف مهم سیاسی گاهی اظهاراتی را بیان میکنند و کارهایی انجام میدهند که گویی رقیبشان دست در دست استکبار گذاشته و برای تخریب نظام کمر همت را بسته است. این برداشتهای اشتباه از آنجایی بد است که یکدستی و تکجناحی کشور را به قهقرا میبرد. آنهم در حالیکه همه میدانیم، آمریکا و شریکان آمریکا از هیچ کوششی برای زمینزدن انقلاب دریغ نمیکنند. پس باید به سیاسیون جناحهای مختلف توصیهای با این مضمون داشت که برای مقابله با دشمنان حتما به «در کنار هم بودن» احتیاج داریم تا با اتحاد این پیام را به دنیا صادر کنیم که ایران شکستناپذیر است.
حسین ابراهیمی در پایان گفت: انتظار من از رییشسفیدان و عقلای گروههای سیاسی این است که همه تلاششان را برای این بهکار ببرند تا نیروهایشان از افراط و تفریط پرهیز کنند و همچنین این را که «همه سوار یککشتی هستیم» را در ذهن همگان پررنگ کنند. در واقع فقط در اینصورت است که میتوانیم، خرابکاریهای دشمنان را خنثی کرده و پلههای ترقی را یکی پس از دیگری طی کنیم. مخصوصا که استکبار جهانی همه تلاشش را برای ایرانستیزی به کار میبرد تا بتواند آرامش را از ایران و مردم ایران بگیرد. پس باید گفت، بیشتر از هر موقع دیگری به رفتارها و تصمیمهای عقلانی و اصولی احتیاج داریم.
چرا دولتها ناکارآمد میشوند؟
برای یافتن دلایل ناکارآمدی دولتها در مباحث تئوریک علوم سیاسی، موارد متعددی ذکر شده که میتوان برخی از آنها را در مورد خاص ایران، قابل سنجش و نتیجهگیری شمرد. منجمله چنانکه در گفتگوی حاضر تاکید شده، زیر پا گذاشتن قانون و ترجیح رابطه بر ضابطه است.
قانونگرایی و فصلالخطاب بودن قوانین، وجود یک نهاد قانونگذاری و حذف نهادهای زائد بر قوه مقننه، تنقیح قوانین، جلوگیری از تورم قوانین، همگی میتواند ضوابط را بر صدر نشاند و از فامیلسالاری و مدیریت رفاقتی پیشگیری نماید.
اما بر اساس یک پژوهش دانشگاهی با عنوان "مردم، سیاست و دولت؛ از بیاعتنایی به سیاست تا ناکارآمدی دولت" نتیجهای عاید میشود که بر سیاسی بودن یا نبودن مردم استوار است.
در این پژوهش آمده: عرصه سیاستگذاری عمومی، ضمن فارغکردن مشاهدهکننده از قضاوت ارزشی و نیز رهاکردن او از بار اتهام وابستگی و دلدادگی به خارج، این امکان را به او میدهد تا روشن کند که دولت ایران در شماری از مهمترین عرصههای سیاستگذاری عمومی از اقتصاد گرفته تا آموزش و فرهنگ گرفته تا صنعت، کشاورزی، مدیریت آب و محیطزیست با چالشها و بحرانهای عمیقی مواجه است.
بر اساس پژوهشهایی که پیشتر، از کشور فرانسه انجام شده و در مقایسه نظام و زمان سیاستگذاری عمومی در ج. ا. ایران، ج. فرانسه و ایالات متحده آمریکا شواهدی بدست میآید که نشان میدهد دولتهای دو کشور اخیر در تمام عرصههای مذکور از دولت ایران کارآمدترند.
در این پژوهش تاکید شده که میان این وضع و سطح سیاسی بودن مردم نسبت مستقیم وجود دارد و کارآمدی دولت به میزان درگیری شهروندان با امر سیاست و ترجیح امر عمومی و مصالح آن بر امر خصوصی و منافع آن نزد آنان، وابسته است. به رغم این که مردم ایران بسیار سیاسی پنداشته میشوند، به معنای مندرج در این مقاله چندان سیاسی نیستند و چنین نبودنشان سبب ناکارآمدی، ثقل و خودبزرگبینی سیاستمداران و دولت در ایران شده است.
گرچه در نهایت آسیبشناسی نهاد دولت و یافتن دلایل ناکارآمدی آن را، به سبب ویژگیهای بومی و انگیزههایی نامکشوف، باید بر عهده مدیران سابق و کارشناسان خبره دولتی گذاشت تا بتوان بخشی از مهمترین مشکلات نظام سیاسی و آسیبهای آن را شناسایی و تحلیل کرد.