فرصتی بهتر از این؟
امیررضا نظری
روزنامهنگار و دانشجوی دکترای مسائل ایران
دوم دسامبر سال ۲۰۱۰ میلادی کمیته اجرایی فیفا تشکیل جلسه داد و میزبان جام جهانی ۲۰۲۲ مشخص شد؛ قطر توانست ایالات متحده، ژاپن، کره جنوبی و استرالیا را شکست دهد و با ۱۴ رای میزبان این دور از رقابتها شود. از همان سال، قطر که زیرساختهای چندانی برای برگزاری این رویداد مهم نداشت، با تمرکز و تلاش فراوان برای برگزاری هرچه بهتر این دوره تلاش کرد. برای بسیاری سوال شده بود که چگونه قطر که جز چند ورزشگاه، زیرساخت چندانی ندارد با اعتماد به نفس قصد این اقدام را دارد اما ایران چنین تصمیمی ندارد؟
در آبان سال ۱۳۹۲ علی کفاشیان رئیس وقت فدراسیون فوتبال در حریان سفر سپ بلاتر به تهران گفت پیشنهاد میزبانی بعضی از بازیهای جام جهانی ۲۰۲۲ را به جهت درآمدزایی برای فوتبال ایران مطرح کرده است. این گفته کفاشیان خبر خوبی برای کشور بود اما هیچگاه به واقعیت تبدیل نشد و مشخص نشد که پاسخ بلاتر چه بود!
قطر با سرعتی فراتر از حد تصور همگان پیشرفت را آغاز کرد و ایران همچنان در آرزوی این پروژه ماند! سال گذشته و در شرایطی که سالها از گذشتن فرصت سپری شده بود، دولت سیزدهم مسئولان قطری را دعوت میکرد و امکانات جزیره کیش را به آنها نشان میداد! رئیسی از کمکهای ایران به قطر میگفت و این امر را نشان از تحکیم روابط تهران و دوحه میدانست. سرانجام جامجهانی از راه رسید و دیدار افتتاحیه شب گذشته در شرایطی برگزار شد که حتی تردد کشتیهای مسافربری از بنادر ایران به قطر توسط مسئولان دوحه ممنوع شده بود!
بر اساس ارزیابیها این رویداد میتواند یک میلیون گردشگر را به کشورهای خلیج فارس گسیل کند، مجموع فروش اقلام و کالاها را در ماههای اکتبر تا نوامبر در این کشورها را به ۷۰ میلیارد دلار و خرده فروشی را به ۲ میلیارد دلار برساند!
تمام کشورهای این منطقه مهم از این رویداد استفاده کردهاند و با توجه به اینکه ظرفیت هتلها در قطر از ۲ ماه پیش تکمیل شده، میزان زیادی از مسافران و گردشگران در عمان و امارات و عربستان مستقر شدهاند. با این اوصاف اما باز هم کمبود امکانات و خاک در این کشورها مشهود است. جای خالی ظرفیت یکی از بزرگترین کشورهای منطقه حس میشود. ایران کشوری است که با توجه به اقلیم متفاوت و تعدد هتلها و نیز اقامتگاههای بومگردی میتوانست این میزان توریست را پذیرا باشد تا دیگر مسقط، دوبی، دوحه، کویت و دیگر شهرهای مهم خلیج فارس شاهد این ازدحام و ترافیک نباشند. اما حیف که قدر فرصت دانسته نشد؛ در سالهای برجام و سرازیر شدن درآمدهای گسترده نفتی به جای استفاده از آن و ساخت ورزشگاههای مدرن، بخش عمده بودجه کشور صرف نهادهایی شد که جز کاغذِ مجوز آن و یا هیئت امنای تشریفاتی، چیز دیگری از آنها موجود نیست!
فوتبال که یکی از ابزارهای توسعه کشورهای جهان است، در کشور ما توسط برخی صاحبان تریبون و استادهای خودخوانده، به ذنب لایغفر تبدیل شده است!
آیا بهتر نبود با تساهل در امور فرهنگی و اجتماعی و همچنین مدیریت بودجه کشور، میزبانی مشترک با قطر را محقق میکردیم؟ آیا درآمد هنگفت و فرصتهای اقتصادی حاصل از این رخداد نمیتوانست عوامل تسکین دهنده اقتصاد ایران باشد؟ اساسا به چه دلیل پرنده سعادت و خوشبختی را به بدترین شکل از خود راندیم و پس از نابودی فرصت، قطریها را به کشور دعوت میکردیم؟! آنها که چنین وضعیتی را ایجاد کردند آیا تضمین میدهند فرصتی از این بهتر را فراهم کنند؟!