غریب وطن
فرهاد قنبری
فعال رسانهای
امروزه در این سرزمین چیزی مظلومتر از «ایران» و «تمدن ایران» و «زبان فارسی» نمیتوان یافت. امروزه صاحب رسانه و تریبون با هر چیزی که نام ایران باستان دارد میجنگد و آن را پلید مینامد و عده دیگری با استفاده از نارضایتی اجتماعی به وقیحانهترین شکل ممکن به تاریخ و تمدن و مفاخر فرهنگی ایران میتازد.
باور کنید هیچکس در هیچ کجای تاریخ و در هیچ نقطه دنیا چنین چیزی سراغ ندارد که عدهای اینگونه سطل به دست گرفته و به سر و صورت تاریخ و تمدن سرزمین خود لجن بپاشد. (و چیزی که حقیقتا با هیچ منطقی قابل فهم نیست، لجنمال کردن تاریخ تمدن ایران توسط کسانی است که ایران حداقل برای آنها همه چیز داشته است)
امروز «متعصب صاحب تریبون» به کوروش و هخامنشیان حمله میکند و آنها را مزدور صهیونیست و پلید مینامد. گندهلات مجازی برای خودنمایی نارنجک به دست میگیرد و به سمت بناهای تاریخیش شلیک میکند. بیمار عقدهای و وطنستیز مشغول تخریب سنگ قبر شاعران و مشاهیرش است و «مغول پرستش» با خیال آسوده در شبکههای اجتماعی و دانشگاهها نشست میگذارد و با هزاران لطایفالحیل مضحک در تلاش است ثابت کند که کوروش و منشور حقوق بشر جعلی بوده و ساخته پان ایرانیهاست و تمدن سومر و بابل و آشور هم همه از مغولستان و بیابان گبی نشأت گرفته است.
باید به خاطر داشت یکی از روشهای تحقیر و سلب اعتماد به نفس یک ملت، تحقیر تاریخ و بزرگان سیاست و فرهنگ و هنر آن سرزمین است. در بسیاری از جوامع چنان حساسیتی نسبت به گذشته و میراث تاریخی و فرهنگی سرزمینشان وجود دارد که کوچکترین توهین و تحقیری نسبت به قهرمانان اساطیری و تاریخی و بزرگان فرهنگی خود را در حکم توهین به هویت ملی و هستی خود تلقی میکنند. (اگر اشتباه نکنم در انگلستان پخش جمله جعلی به اسم شکسپیر جرم محسوب میشود و با شکایت میتوان فرد خاطی را به دادگاه و مجازات کشاند) آنها به نیکی آگاهند که یک ملت برای ایستادن بر روی پاهای خود نیاز به زمین سفت و ستون های محکمی برای تکیه دادن دارد که ریشه همه آنها در تاریخ است و بر روی شانههای گذشتگان بنا شده است.
امروزه از آذربایجان و ترکیه گرفته تا ازبکستان و قطر و ... سعی میکنند ابوریحان بیرونی و بوعلی و مولوی را از مفاخر اعراب و آناتولی و ازبک معرفی کنند. امروزه کشوری مانند کره جنوبی با ساخت سریالهایی مانند "جومونگ" سعی دارد برای خود تاریخ و اسطوره نداشته بتراشد، اما در جامعه ما یکی سنگ قبر شاعران و هنرمندان بزرگ را میشکند، یکی کوروش را خونخوار میخواند، دیگری با ترقه به مقبره فردوسی و بناهای تاریخی حمله میکند و یکی با سنگ به جان تمثال مصدق بر بالای دماوند میافتد.
در ایران از بسیاری روشنفکران گرفته تا بنیادگرایان و صاحبان تریبونها تا میتوانستند و میتوانند به اساطیر و بزرگان و تاریخ و فرهنگ این سرزمین تاخته و تا میتوانستهاند غرور و اعتماد به نفس ملی را نشانه گرفتهاند.
این میزان دشمنی با کوروش و هخامنشیان و ساسانیان و پادشاهان و امپراطوریها و تاریخ تمدن ایران باعث شده است که امروز دیگر نه کسی ترهای برای وطن خرد کند و نه اصلا دلیلی برای تعصب و حمیت روی وطن داشته باشد..