رئیسی تکلیفش با خودش روشن نیست!
به نظر میرسد آقای رئیسجمهور تکلیفش با خودشان روشن نیست. یعنی مقاومتی در ارتباط با پیشنهادات سازنده ندارد، اما جایی که باید ترتیب اثر نمیدهد.
جلال میرزایی نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی درباره اینکه جامعه امروز احساس میکند در برخی از موارد خواستههایش از سوی مسئولان نادیده گرفته میشود، در انتخابهای دولت به گونهای رفتار میشود که مصلحت مردم در نظر گرفته نمیشود؛ به طور مثال فردی برای مناطق آزاد انتخاب میشود که قبلا استعفا داده و یا شخصی مذاکره کننده احیای برجام میشود که مخالف برجام است، دلیل این همه مقاومت در برابر خواستههای مردم چیست، گفت: علیرغم اینکه دولت ادعا میکند میخواهد مسائل را حل کند، اما برخی در بدنه آن اعتقادی به پیشبرد برنامههایی که از دولتهای قبل مانده است، ندارند.
وی ادامه داد: به طور مثال در مسئله «مناطق آزاد»؛ جریانی که حامی دولت است چندان اعتقادی به این مناطق ندارد و به دنبال تقویت این مناطق نیست، بنابراین یک فردی را که مخالف دیدگاهها و رویکردهای دولتهای سابق درخصوص «مناطق آزاد» است را بر سرکار میآوردند. توجه داشته باشید بیشتر سیاست در ارتباط مناطق آزاد انقباضی است؛ لذا فردی را میآوردند که منتقد و مخالف دیدگاههای سابق است و میخواهد برنامههای این دولت را در این مناطق اجرا کند و پیش ببرد.
وی یادآور شد: درباره مذاکرات برجامی و مذاکرهکننده برجام هم همین است و شخص مذاکرهکننده بسیار مهم است. بله ایشان مخالف برجام و روند مذاکرات دولت آقای روحانی بود، اما با این وجود وی را مسئول مذاکرات کردند و در یک جایگاه حساس قرارش دادند، اتفاقی که افتاده این است که انتقادات و رویکردی که وی درباره مذاکرات و برجام داشته باعث شده که علیرغم این همه مذاکرات و رفت و آمدها، نتیجهای به دست نیاوریم.
جالب است این رفتارها اصلا با آنچه که در جریان است همخوانی ندارد چراکه بیان میشود برجام را احیا کنید و این سیاست نظام است، اما یک مخالف برجام را میگذارند که مذاکره کند و کاری از پیش نمیبرد بعد هم میگویند مقصر دیگران هستند، کارشکنی وجود دارد و یا میگویند توپ را در زمین دیگران انداختهایم!
دقت هم نمیکنند مردم خسته شدهاند و نتیجه را میخواهند و کاری ندارند که شما رفتید و رفتارهایتان را توجیه میکنید و میگویید دیگران مقصر هستند، آنها میخواهند ببینند شما چه کاری انجام دادهاید؟ به نظرم یکی از دلایلی که علیرغم تاکید آقای رئیسی و شمخانی بر اینکه میخواهیم نتیجه در برجام حاصل شود، اما کاری پیش نرفته است به این موضوع بازمیگردد که فردی را گذاشتند که دیدگاه، رویکرد و مذاکراتش منجر به این نمیشود که گفتگوها به نتیجه برسد.
وی در خصوص ترمیم کابینه که بسیاری از کارشناسان و سیاستمداران نسبت به آن تذکر دادهاند، اما چرا انجام نمیشود و فقط افراد جابهجا میشوند، عنوان کرد: این امر به اتاق فکر دولت بازمیگردد، این اتاق فکر همچنان معتقد است راه نجات کشور و بهبود وضعیت در به کارگیری نیروهای جوان و انقلابی است و به نظرم از این شعار کوتاه نیامده است. به طوری که چندی پیش وزیر کشور هم که در این زمینه صحبت داشتند گفتند این دولت نزدیکترین دولت بعد از انقلاب است که به آرمانهای آن زمان نزدیک و پایبند است. دغدغهشان هم این نیست افراد ماهر و توانمند به کار بگیرند تا کارهای بر زمین مانده بردارند مسائل را حل کنند و چالشها را تبدیل به فرصت کنند. تمام دغدغه دولت تبدیل به این شده است که ما نیروهای خودی را به کار بگیریم بدون توجه به این که نیروهای خودی احتمال دارد از عهده اداره امور برنیایند.
میرزایی بیان کرد: دولتیها هنوز در قسمت نظریه خودشان ماندهاند و فکر میکنند به کارگیری نیروهای جوان، خودی و انقلابی مسائل را حل میکند و جالب است روز به روز این دایره خودیها را تنگتر میکنند و همه در این ظرف نمیگنجند.
وی ادامه داد: شنیدهام آقای رئیسی در بعضی از دیدارها که پیشنهاد شده است در کابینه افراد توانمندتری به کار گرفته شود و بعضی از وزرا ناتوان هستند، این موضوع را رد نکرده است. ولی خروجی آن است که بعد از این جلسات مشاهده میکنیم آقای منصوری معاون اجرایی میشود.
حال سوال اینجاست در حوزه معاونت اجرایی رئیسجمهور با توجه به شرح وظایفی که دارد، آقای منصوری چه تجاربی دارد؟ غیر از اینکه در این حوزه باید از صفر شروع کند؟ به نظر میرسد آقای رئیسجمهور تکلیفش با خودشان روشن نیست. یعنی مقاومتی در ارتباط با پیشنهادات سازنده ندارد، اما جایی که باید ترتیب اثر نمیدهد.
میرزایی درخصوص اینکه برخی میگویند چرا یکی از مسئولان در این مدت نیامده است عذرخواهی کند چه بسا اگر این اتفاق روزهای اول رخ میداد ما شاهد گستردگی وقایع ۲ ماه گذشته در کشور نبودیم، اظهار داشت: یکی از ایرادات در شیوه حکمرانی همین است. ما دقت نمیکنیم بعضی از رفتارها و یا به کارگیری بعضی از افراد ناتوان، ضعیف و متظاهر چه تبعاتی ممکن است داشته باشد. شاهد هستیم افرادی با توصیه و سفارش جریانی به کارگرفته میشوند؛ آن هم جریاناتی که صرفا دغدغهشان منافع جریانی است نه دغدغههای مردم و منافع ملی. افرادی را با این رویکرد به کار میگیرند؛ همین افراد را حفظ میکنند و توجهی به بازخوردها ندارند و لذا اگر جایی اشتباهی اتفاق میافتد، به جای بازنگری به سمت توجیه میروند.
وی ادامه داد: در جریان فوت مهسا امینی تلاش دوباره برای توجیه حادثه باعث شد که تقریبا مجموعهای از اتفاقات رخ دهد که هزینه زیادی برای کشور داشت. نکته اینجاست فردی در بازداشتگاه پلیس فوت کرده است حال به او استرس و فشاری وارد شده است او جان خودش را از دست داده است، بسیار راحت میتوانستند قبول مسئولیت کنند و آن پلیسی که بد رفتار کرده بود را به دادگاه تحویل میدادند.
این نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: صرف این که طرف تماس بگیرد و تسلیت بگوید کافی نیست. صرف این که ما کمیتهای را تشکیل دادیم برای اینکه مسئله چه بوده است و به نتیجه برسد این نیست. وقتی رویکردها، رویکرد تصحیح اشتباه و بازنگری و اصلاح نیست و به موازتش دست به کارهایی مانند توجیه کردن میزنند قطعا همه کارهای مثبت مانند همان پیام و تماس مثبت هم زیر سوال میرود.
وی تاکید کرد: ما متاسفانه هنوز در کشورداری یاد نگرفتیم عذرخواهی کنیم. یاد نگرفتهایم که به اشتباهات اذعان کنیم. یاد نگرفتهایم اگر نیرویی مرتکب خطایی شد با او برخورد کنیم. یاد نگرفتهایم به موقع عمل کنیم. یاد نگرفتهایم برای افکار عمومی احترام قائل شویم.
این فعال سیاسی اصلاحطلب با بیان اینکه به این حوادثی که در این ۵۰ روز رقم خورد باید توجه کرد، گفت: هزینههای زیادی در کشور به وجود آمد و ریشه این اتفاقات به پیش از این حادثهای که برای خانم مهسا امینی رخ داد بازمیگردد؛ گشت ارشاد در گذشته در ۵ الی ۶ مورد اتفاقاتی را رقم زد که به آنها توجه نکردیم. وقتی خانمی را دستگیر کردند که مانتوی تنش بالا رفت و بدنش معلوم شد، جامعه عکس العمل منفی نشان داد! یا چند مورد مشابه دیگر که اتفاق افتاد و جامعه دچار خشم شد، اما باز آمدند توجیه کردند و باز بر خطایی که واکنش منفی افکار عمومی را به دنبال داشت، اصرار کردند که نتیجهاش اتفاق خانم مهسا امینی شد و این بار جامعه واکنش شدیدتری نشان داد.
میرزای بیان کرد: باید در کشورداری به برخی از امور مانند افکار عمومی و نظرسنجیها اعتقاد داشت و پگییری کرد. بیاییم درباره برخی چیزها نظرسنجی کنیم اگر افکار عمومی حمایت نمیکند چرا باید ادامه دهیم؟ برای چه کسانی میخواهیم ادامه دهیم وقتی افکار عمومی نمیپسندند؟
منبع: ایلنا