هدایتالله آقایی عضو حزب کارگزاران سازندگی در گفتگو با مستقل:
حکمرانان بدشان هم نمیآید تغییرات ایجاد شود، اما گروههای تندرو مقاومت میکنند
آقایی میگوید: پیش بینی من این است که کشور ما ظرفیت گفتگو را دارد و نهایتا با یک مصالحه سیاسی مسائل در آینده حل میشود و قطعا کسانیکه در حکومت هستند به این نتیجه رسیدهاند که باید به مطالبات پاسخ بگویند و بدشان هم نمیآید تغییرات ایجاد شود، اما گروههای تندرو مقاومت میکنند.
امیرحسین جعفری
با گذشت نزدیک دو ماه از اعتراضات اخیر سه سوال محوری ایجاد شده است. نخست بحث چیستی مطالبات معترضین و نسل جوان که به واقع و بطور مشخص آنها چه میخواهند؟ دوم میزان سیاسی بودن تحولات و بعضا طیف بندی آنها که همواره در خطر مصادره جریانات سیاسی داخل و خارج وجود دارد و سوم راهکار عبور از بحران و نتیجهبخش بودن اصلاحات این روزها حتی از تریبون مجلس نیز شنیده میشود.
این سه محور که با ابهاماتی نیز همراه هستند از سه واقعیت روزهای اخیر ایران پرسش میکنند.
به جهت بررسی موضوع فوق گفتگو کردیم با هدایت آقایی فعال سیاسی اصلاح طلب و عضو حزب کارگزاران سازندگی که در ادامه مشروح آن را میخوانیم:
در تحولات اخیر برخی سخن از اصلاح ساختارها و بطور کلی مطالبات انباشت شده میکنند. بنظر شما صرفا با انجام یک اصلاحات نسبی و کلی مطالبات مردم پاسخ داده میشود و بخش معترض مردم قانع خواهد شد؟
قبل از اینکه بخواهم پاسخ روشنی دهم باید دو مقدمه کوچک عرض کنم. اول اینکه خواستههای کسانی که امروز در خیابانها هستند بطور مشخص روشن نیست. یعنی از یک سر طیف این اعتراضات به حجاب گرفته تا تغییر رژیم در خواستهها شنیده میشود که مرکز ثقل آن باید روشن شود. آیا همه کسانیکه در خیابانها شعار میدهند کل نظام را نمیخواهند؟ در این صورت اصلاح معنی ندارد، اما اگر اعتراضات در حد اصلاح موارد خاصی است اصلاحات مفهوم مییابد. دوم اینکه اصلاحطلبها نیز منظورشان از اصلاح معلوم نیست، کسانی در این بین داریم که از اصلاح جزئی قوانین گرفته تا نزدیک به تغییر نظام مدنظرشان هست. در یک چنین فضا و شرایطی بنظر من بحث از اصلاحات تا زمانیکه روشن نشود که اصلاحطلبان و مردم کف خیابان چه میگویند و نظراتشان به اصلاحات چقدر نزدیک است و تا سخنگویان اینها حرف نزنند بنظر من تصمیمگیری و پیشنهاد رفتن به سمتی که اصلاحاتی انجام شود، بیهوده است. اما یک نکته وجود دارد، طبق تجربه شخصی من به هر حال جمهوری اسلامی و قانون اساسی با دو رویکرد امروز باید تغییراتی را ایجاد کنند. اول اینکه پایهگذاری حکومت در نسل گذشته بوده است و ۴۳ سال از آن گذشته و افرادی که امروز حضور دارند آن زمان اصلا به دنیا نیامده بودند و حق دارند در مورد سرنوشتشان تصمیمگیری کنند. دوم اینکه قانون اساسی درگیر تفسیرهای نابهجا شده است و از اصول مدنظر انقلابیون سال ۵۷، انحراف ایجاد شده است. به این دو دلیل امروز نیاز است که تغییرات اساسی در رویهها و قانون صورت بگیرد، اگر این تغییرات مدنظر مردم باشد میتواند راهگشا باشد. اگر هم نباشد اصلاحطلبان باید اصلاحات مورد نظر را به زبان بیاورند شاید روزی به نقطهای رسید که بتواند راهگشا باشد. با امید به اینکه این روزها اصلاحات بتواند مورد توافق بین طرفین قرار بگیرد، گرچه من چنین خوشبینی ندارم.
صحبت از ارائه راهکار و پیشنهاد برای عبور از بحران فعلی این روزها داغ شده و روزنامههای مختلف نیز راهکارهایی را مطرح کردهاند. با توجه به مختصات موجود و واقعیتهای دو ماه اخیر چه راهکاری میتواند در صحنه واقعی نتیجه بخش باشد؟
بنظر من بهترین راهکار این است که چه اصلاحطلبان و چه اصولگرایان اول با هم مسائل خود را حل کنند و با توجه به صداهایی که از خیابان بیرون آمده آن را بشنوند و بر اساس این صداها با تضمین دموکراسی و آزادی و بازگشت به قانون اساسی و بندهایی که متاسفانه شفاف نشده و تفسیرهای بدی از آن شده است را سرجای خود برگردانند و در یک مجموعهای ارائه کنند. من فکر میکنم جامعه ما اگر ببیند بصورت جدی تغییراتی صورت میگیرد به شکل یک رفراندوم اصلاحات را میپذیرد و دستگاههای بین المللی نیز میتوانند راجع به آن نظر دهند. دلیلی ندارد در خیابانها بخواهیم شعار دهیم، مردم که بیکار نیستند هر روز در خیابان شعار دهند. آنها دنبال مطالباتی هستند که اگر در قالب صندوقهای رای و روشی دموکراتیک به دست بیاید آن را میپذیرند.
به باور برخی مسئولین و حتی چهرههای سیاسی، نیروهای حاضر در تحولات اخیر یک طیف یا جریان سیاسی مشخص نیستند و بعضا حتی با یک رویکرد سیاسی نیز مواجه نیستیم. در طیف بندی و نوع ساختار نیروهای حاضر تا چه حد با یک جریان سیاسی و تفکر سیاسی مواجهیم؟
اینکه نیروی سیاسی در خیابان نیست قبول ندارم. من با کسانیکه اتفاقی برخورد میکنم اینها اتفاقا خیلی سیاسی هستند و بحث حجاب و آزادیهای اجتماعی مطرح است. احساس میکنم این افراد عمیقا دنبال تغییرات سیاسی هستند اما مسئله اینجاست که سخنگوی مشخص ندارند و سخنانشان در برخی نکات مشترک است و روشن است که چه میگویند، اما بطور رسمی هیچ سخنگوی مشخصی ندارند که بتوان با آنها صحبت کرد و این اشکال کار است.
فرض کنید در زمان انقلاب، هدایت کنندگانی وجود داشتند و مردم نیز در خیابانها به وظیفه خود عمل میکردند، اما این جریان هنوز سر باز نکرده است که ببینیم سخنگوی آنها بطور مشخص کیست و چه مجموعهای هستند و تا زمانیکه معلوم نشود، اصلاحطلبان و اصولگرایان و طیفهای سیاسی تابلودار نمیدانند با چه کسی باید حرف بزنند. و اگر این جریان بخواهد به شکل کف خیابان ادامه یابد و بدون سخنگوی مشخص باشد ممکن است به اغتشاش و بینظمی برسد. اما پیش بینی من این است که کشور ما ظرفیت گفتگو را دارد و نهایتا با یک مصالحه سیاسی مسائل در آینده حل میشود و قطعا کسانیکه در حکومت هستند به این نتیجه رسیدهاند که باید به مطالبات پاسخ بگویند و بدشان هم نمیآید تغییرات ایجاد شود، اما گروههای تندرو مقاومت میکنند. توصیه من این است که قدرتمندان قبل از پیچیدهتر شدن شرایط به مردم امید دهند حتی به کسانیکه به خیابان نمیآیند اما پر از خشم هستند.
به واقع نسل جوان امروز چه میخواهد؟ آیا اصلاح قانون اساسی رضایتمندی نسل جوان را به همراه خواهد داشت؟
وقتی با جوانها صحبت میکنیم و همینطور به سمت پایین میرویم مرکز ثقل اینها مسائل حاشیهای نیست بلکه میخواهند زندگی کنند آنهم یک زندگی بیدغدغه، و در بیرون مرز ها نیز مشکل نداشته باشند و در مسائل شخصیشان دخالت نشود. این مردم چیز زیادی نمیخواهند و به لحاظ سیاسی نیز میخواهند احساس آزادی کنند و حتی اگر یک آدم ضعیف هم در راس قرار میگیرد بصورت دموکراتیک روی کار بیاید نه با نظارت استصوابی! مردم چیز زیادی نمیخواهند و در قانون نیز مطالباتشان وجود دارد که به مرور تغییر کرده است. یک جوان فکر میکند اگر تغییر رژیم صورت بگیرد به زرق و برقهای غرب میرسد ولی در اشتباه است اگر چنین اتفاقی بیفتد ثبات در همه اجزا از بین میرود. تصاویری که در تلویزیون میبینند متفاوت با واقعیت است اما مطالبات اصلی مردم از جمله کاهش فشار بین المللی، بهبود معیشت، آزادی فردی و ... حق مردم است و حاکمیت باید پاسخ دهد. دلیلی هم ندارد انرژی و زمان و سرمایههایمان در منطقه را از بین ببریم و کل موجودیت خودمان را برای دفاع از کسانی بگذاریم که مردم با آن موافق نیستند. حرف مردم بطور کلی درست است مسائل حاشیهای نیز در مطالباتشان رنگی ندارد.