اغتشاشگران با اصل نظام مشکل داشتند و شعارشان هم همین بود که «اصل نظام نشانه است»
یک عده اقلیت جزیی در یکی، دو ماه اخیر با اغتشاش و خرابکاری خواستند موضع خودشان را نسبت به نظام اعلام کنند. اینها نه اهل گفتوگو هستند، نه دنبال بحث اقتصادی هستند و نه با قانون اساسی کار دارند، کلاً با اسلام و با اصل نظام مشکل داشتند و شعارشان هم همین بود که «اصل نظام نشانه است».
حمیدرضا ترقی عضو حزب موتلفه اسلامی در گفتوگو با ایلنا، در خصوص مطالبات این روزهای مردم و طرح پیشنهادهایی همچون برگزاری همهپرسی برای برخی موارد و انجام گفتوگو میان احزاب، مردم و حاکمیت نظرات خود را بیان کرد که بخشی از این گفتوگو به شرح زیر است:
همه پرسی درباره چه؟
اولا مردم همینی هستند که روز جمعه شما مشاهده کردید. اینها مردم هستند. اکثریت مردم اینها هستند و حرفشان این نیست. یک عده اقلیت جزیی در کشور در یکی، دو ماه اخیر با اغتشاش و خرابکاری خواستند موضع خودشان را نسبت به نظام اعلام کنند. اینها نه اهل گفتوگو هستند، نه دنبال بحث اقتصادی هستند و نه با قانون اساسی کار دارند، کلاً با اسلام و با اصل نظام مشکل داشتند و شعارشان هم همین بود که «اصل نظام نشانه است» بنابراین اینها دنبال رفراندوم نیستند و طبیعی است برای یک اقلیت جزئی که حداکثر یک درصد جمعیت کشور میشوند نمیآیند قانون اساسی را به رفراندوم بگذارند. در هیچ کشوری نمیآیند برای نظر یک اقلیت همهپرسی بگذارند. شما یک کشور پیدا کنید که برای این مسائل رفراندوم بگذارد. رفراندوم یک مسیر مشخص دارد باید یک معضلی در کشور باشد که به وسلیه هیچ دستگاه قانونگذاری و اجرایی حل نشود آن وقت بیایند آن را به رفراندوم بگذارند.
مطالبات این قشری که در حال حاضر با آن روبهرو هستیم، چیست؟ یک وقتی شما میخواهید بگویید مطالبات جریان اصلاحطلب در کشور عین مطالبات همین اغتشاشگران است، اگر این است که باید رسما اعلام کنند ما این قشر اغتشاشگر را که چنین برخوردهایی داشتند، نمایندگی میکنیم. اگر نمایندگی میکنند رسما اعلام کنند تا تکلیف نظام روشن شود با چه کسی باید گفتوگو کند و رویهاش را باید در برابر کسانی که انتقاد دارند تغییر دهد. اینها که اعلام نمیکنند که ما اینها را نمایندگی میکنیم اما عملا در روزنامه و رسانههایشان اعلام حمایت میکنند اما آنها کسی را به عنوان اصلاحطلب به عنوان نماینده خودشان نمیدانند که روی این موج سوار شود.
هنگامی که شما یک سفرهای را در کشور پهن کنید و شرایطی را به وجود بیاورید که فرآیندش شروع به طی شدن کند، طبیعتا به اینجا میرسد که ترور صورت گیرد و بعد جنگ داخلی انجام میشود و همه اینها پشت سرش است. از ابتدا وقتی شما کاری را در کشور آغاز میکنید آن هم تحت عنوان اعتراض خشونتآمیز و اغتشاش طبیعتا نتیجهاش هم همین میشود. همان اول باید محکوم میکردند و میگفتند که بیایید گفتوگو کنیم. نه این که راه گفتوگو را ببندند و وقتی نتیجه این شد که یک تروری مثلا در جایی صورت گرفت آن را محکوم کنیم. این محکوم کردن نتیجه این است که ما از ابتدا باید جلویش را بگیریم اما نگرفتیم.
۸ سال دولت آقای روحانی چه گفتوگویی با احزاب رقیبشان داشتند؟
این اتفاق نیفتادن دلیل دارد، دلیلش این است که جریان اصلاحات کلا میخواهد نظر خودش را غالب کند نه اینکه بیاید حرف طرف مقابل را بشنود. در طول دولت آقای روحانی ۸ سال فرصت داشتند با احزاب گفتوگو کنند غیر از اینکه یکبار در سال یک جلسهای با احزاب گذاشتند تا با آنان مذاکره کنند و آنها هم حرفهایشان را بزنند بعد هم اهمیتی داده نشد و رفتند دنبال کارشان. کجا زمینه گفتوگو فراهم شده است؟ ۸ سال وقت بوده کرسی آزاداندیشی در دانشگاهها برگزار شود دولت قبل چه کاری انجام داده است؟ هیچ کاری نکرده است. گشت ارشاد را خود دولت آقای خاتمی درست کرد، بعد از همه اینها رهبری بر سیاسی شدن دانشگاهها بعد از ۲۰ تیر تاکید کردند که دانشجو نباید غیرسیاسی باشد، دانشجو باید سیاسی باشد منتها برای اینکه سیاسی شود باید یک فضای مناسب و درستی در دانشگاهها صورت گیرد که پیشنهاد دادند کرسیهای آزاداندیشی ایجاد شود و دو طرف حرفهایشان را بزنند یک داور هم در این میان باشد و قضاوت کند کدام حرف درست و کدام حرف غلط است. نکردند نه در دولت آقای خاتمی و نه در دولت آقای روحانی این کار انجام نشد تا امروز هم مانده است. از این چهل سالی که گذشته است ۳۰ سال از آن دست آقایان بوده است چه کردند؟
دولت آقای احمدینژاد هم همین طور او هم اهمیتی به احزاب نداد. آیا یک نفر از اصولگراها در دولتش بوده است؟ هیچ کدام از ما در دولتش نبودیم. یک افرادی را از خودش برد و گذاشت که باز هم اعتقادی به این مسائل نداشتند. هیچ کدام تبعیت از نظر رهبری برای حل این مسائل نکردند. مشکل این است دولتهایی که میآیند به حرفها و نصایح رهبری اهمیت نمیدهند، نتیجهاش این میشود.
مسائل مهمی در کشور داریم که نیاز دارد همه دربارهاش اظهارنظر کنند اما تغییر قانون اساسی و یکسری مسائل کلان که در حوزه رهبری و کار کارشناسی است که نیاز به گفتوگو ندارد. قانون اساسی مسیرش را مشخص کرده است و رهبری باید تشخیص دهند و مجلس باید تشخیص دهد و دو سوم رای دهند بعد بروند تصمیم بگیرند. اما تغییر روش و رویهها در کشور به دولتها باز میگردد این دولتها هستند که باید روال و روش اداره کشور را اصلاح و درست کنند.