رسول منتجبنیا دبیرکل حزب جمهوریت در گفتگو با مستقل:
متاسفانه بعضی از بزرگان اصلاحطلب حرف نمیزنند و بنا را بر سکوت گذاشتهاند، چون نمیخواهند هزینه بپردازند
منتجبنیا میگوید: متاسفانه بعضی از بزرگان اصلاحطلبی حرف نمیزنند و بنا را بر سکوت گذاشتهاند، چون نمیخواهند هزینه بپردازند. آن هم در شرایطی که اصلاحطلبان از همه چیز و همهجا محروم هستند. بنابراین دلیلی برای محافظهکاری نمیماند.
رسول منتجبنیا که از اصلاحطلبان شناخته شده است، در گفتوگو با «مستقل» تاکید دارد که جامعه همچنان به اصلاحطلبی احتیاج دارد.
این چهره اصلاحطلب میگوید: احزاب و جریانهای سیاسیای که در میان مردم پایگاه دارند، نقش حساس و مهمی را میتوانند ایفا کنند تا حلقه وصل بین مردم و حاکمیت باشند. جریان اصلاحات جریانی است که ریشه در مردممداری و اصالت دادن به همه سلیقهها دارد. همچنین شعار اصلاحطلبان «ایران برای همه ایرانیان» است و بههمین دلیل هیچ اعتقادی به خودی و غیرخودی کردن جامعه ندارند. برخلاف گروهی تندرو که دائما در حال مرزبندی و معرفی چهرههایی با عنوان ضد انقلابی و ... هستند تا همه چیز در اختیار خودشان باشد، اصلاحطلبان مردم را با هر عقیدهای صاحب و مالک کشور میدانند. همچنین باید گفت، اندیشه اصلاحطلبی ریشه در تفکر امام (ره) دارد. تفکری که مردم را حتی با اشتباههایشان به رسمیت میشناخت. حالا در شرایطی که مشکلات طاقتفرسا شده و نفس مردم بند آمده است، اصلاحطلبان باید آستینها را بالا بزنند تا برای ترمیم فضا کار مهم و توام با تاثیرگذاری داشته باشند.
دبیرکل حزب جمهوریت اشاره کرد: وقتی اسامی نامزدهای انتخابات 1400 اعلام شد، شرایط امروز کاملا پیشبینی میشد. دولت سیزدهم با چهرههایی ناتوان و بدون تخصص کافی به کارش ادامه میدهد و بههمین دلیل همه امور لنگ میزند. از طرفی تنگناهای اقتصادی که حتی تهیه مایحتاج اولیه را هم برای مردم دشوار کرده است، نشانهای بارز از سوءمدیریت مدیران دولت آقای رئیسی است.
همچنین باید به گره هستهای اشاره کرد. آقایان بهقدری کشمکش کردند و در مدیریت مذاکرات نابلدی کردند که توافق هستهای عملا به پایان رسیده است. متاسفانه گروهی دایرهای کشیدهاند و «مردم» را فقط کسانی میدانند که در برنامههای رسمیشان شرکت میکنند و حتی به خود اجازه میدهند تا منتقدین به شرایط را، به ترک کشور دعوت کنند. اساسا اصرار به این بیخردیها و کارهای غلط است که کشور را به وضعیت فعلی کشانده است. بهنظر من چهرههای اصلاحطلبی باید هم با حاکمیت و هم با مردم ارتباطی تنگاتنگ داشته باشند. در واقع اصلاحطلبان باید جسارت و شهامت تذکر به حاکمیت را داشته باشند و با حرف زدن و مطرح کردن مشکلات، فضا را برای ترمیم کرختیها فراهم کنند. متاسفانه بعضی از بزرگان اصلاحطلبی حرف نمیزنند و بنا را بر سکوت گذاشتهاند، چون نمیخواهند هزینه بپردازند. آن هم در شرایطی که اصلاحطلبان از همه چیز و همهجا محروم هستند. بنابراین دلیلی برای محافظهکاری نمیماند.
رسول منتجبنیا در پایان گفت: این مهم نیست که سیستم چه نگاهی به اصلاحات و اصلاحطلبان دارند. لازم است، اصلاحطلبان در عمل نشان بدهند دغدغه کشور و مردم دارند و بر خود واجب میدانند، به کنشهای سیاسی، اجتماعی واکنش لازم را نشان بدهند.. با اینکه تریبونی در اختیار اصلاحطلبان نیست، بازهم وظیفهشان این است که سکوت نکنند و با تعقل و تفکر و دوری جستن از اتهام و بد و بیراههایی که برای عدهای عادی شده است، حتیالقمدور برای کمرنگتر شدن مشکلات تلاش کنند.
چرا «ایران برای همه ایرانیان»؟
یکی از شعارهای کلیدی جبهه مشارکت ایران اسلامی از زمان تاسیس، شعار «ایران برای همه ایرانیان» بوده است. این شعار در برابر تز انحرافی و خطرناک «خودی- غیرخودی کردن» شهروندان توسط یک جناح در حاکمیت، با شعار «ایران برای بعضی ایرانیان» و برای سهیم کردن همه ایرانیان از جمله حاشیهنشینان در قدرت مطرح شد. به اعتقاد ما حکومت حق جمهورِ مردم صرفنظر از گرایشها و سلایق تک تک آنان است. ما کشور را ملک مشاع همه ایرانیان میدانیم. هر که شناسنامه ایرانی دارد در تعیین هیات مدیره یا مدیر عامل این شرکت و نیز اینکه منتخبان چه مدت و در کدام محدوده وظایف و اختیارات دارند، حق و سهم مساوی دارد. «ایران برای همه ایرانیان» یعنی «مشارکت همگان در قدرت» و نیز توزیع قدرت که پیشنیاز توسعه همهجانبه و پایدار کشور است و تنها از این طریق میتوان با فساد مقابله کرد. پس از درگذشت رهبر فقید انقلاب، عدهای نظریه «جمهور ناب» را مطرح کردهاند و در جهت تحقق آن کوشیدهاند. در این نگاه میزان رای ملت نیست بلکه ملاک مشروعیت حکومت «جمهور ناب» است یعنی شهروندانی که به اقتدارگراها رای میدهند و حدود ۱۵ درصد ایرانیان را شامل میشوند.
از آنجا که این شعار برای مقابله با درجهبندی و خودی- غیرخودی کردن شهروندان مطرح شد، بر «همه» ایرانیان تاکید کردهایم. زیرا اگر میگفتیم «ایران برای ایرانیان»، ممکن بود این تلقی ایجاد شود که منظور حذف غیرایرانیان است که نمیگذارند ایران برای ایرانیان باشد.
بطور مثال اگر حزبی در فرانسه شعار دهد «فرانسه برای فرانسویان» تلقی ملی و جهانی این خواهد بود که منظور آن است که خارجیها نباید فرصتها را از فرانسویان بگیرند یا در اداره فرانسه سهیم باشند. اما اگر شعار دهد «فرانسه برای همه فرانسویان» به این معنا خواهد بود: هرکه شهروند فرانسه است با هر نژاد، مذهب، رنگ، جنسیت و طبقه حق دارد از مواهب و فرصتهای عمومی استفاده و در عرصه سیاسی مشارکت کند.
به نظر عدهای مناسبتر است شعار اصلاح طلبان «همه ایرانیان برای ایران» باشد. هدف آنان خیر است و بر یکپارچگی سرزمینی، وحدت ملی و استقلال کشور تاکید مبرم دارند و اینکه ایرانیان عنداللزوم باید فدای کشور بشوند. به اعتقاد پیشنهادکنندگان، شعار مذکور قومیتگرایی به معنای جداییطلبی را در ایران منتفی خواهد کرد.