گشت ارشاد باید برچیده شود
تجدید حیات مواردی مانند گشت ارشاد به صلاح نیست و باید برچیده شود؛ چون اثرات سوئی گذاشت و نمونه اش را هم دیده ایم.
مشاور آیت الله هاشمی رفسنجانی و استاد تاریخ دانشگاه با ابراز این عقیده که جامعه الآن از مسأله حجاب عبور کرده است، گفت: به نظر من سیستم رسانه ای در این 40، 50 روز کاملا فشل بوده است. باید مطالبات، جدی تر به رسمیت شناخت شود، چهره امنیتی کشور اصلاح شود و یک سری کارها هم نباید بشود.
بخشی از گفت و گوی خبرنگار جماران با غلامعلی رجایی را در ادامه میخوانید:
تحلیل شما از علت اعتراضات اخیر چیست؟
به نظر می رسد اتفاقی که افتاده با اتفاقات سال های 76، 88، 96 و 98 تفاوت های جدی دارد. یعنی کسانی که الآن معترض هستند اولا قریب به اتفاق زیر 30 ساله و بعضا زیر 20 ساله هستند و مردم عادی خیلی قاطی اینها نیستند. لذا یک خیزش جوانانه است؛ که به بهانه درگذشت مرحوم مهسا امینی شروع شد اما مطالباتی که الآن اینها دارند، حجاب نیست.
یعنی شما معتقدید با قضیه حجاب کنار آمده اند؟
من گمان می کنم هیچ چیزی به عقب بر نمی گردد. اگر الآن اینها بگویند که بی حجابی غیر قانونی است و مجلس هم تأیید کند و قوه قضائیه هم بگوید جرم است، یک عده ای ممکن است آن را به عقب برگردانند ولی در عالم سیاست هیچ چیز به عقب بر نمی گردد. تصورم این است که الآن جامعه از مسأله حجاب گذشته است. در حدی که من مطلع هستم بین فقها از سابق اختلاف بوده که آیا حجاب واجب اجباری است و در حاکمیت به آن جنبه قانونی بدهیم یا یک امر اختیاری است؟ مثلا خمس واجب است ولی حکومت کسی که خمس ندهد را دستگیر نمی کند.
تراشیدن ریش یا انگشتر طلا دست کردن برای مردان از نظر برخی فقها حرام است ولی هیچ مردی را در خیابان دستگیر نمی کنند که چرا ریشت را تراشیده ای و یا چرا انگشتر طلا دستت هست. بنابر این به نظر من جای اینها در نهاد فقه است و آنجا باید تکلیفش روشن شود.
نکته بعدی این است که به نظر من تجدید حیات مواردی مانند گشت ارشاد به صلاح نیست و باید برچیده شود؛ چون اثرات سوئی گذاشت و نمونه اش را هم دیده ایم و در تحولات 40، 50 روز اخیر می بینیم. به نظر من در این قضیه به پلیس هم جفا شد؛ چون پلیس باید آخرین مرحله برخورد باشد. اگر کسی برهنه در خیابان راه برود وظیفه پلیس است که او را هدایت و از خیابان جمع کند. اما اینکه پلیس بخواهد در دراز و کوتاهی لباس یا روسری دخالت کند، همین می شود که الآن شاهدش هستیم.
نکته مهمی که من می خواهم تذکر بدهم این است که ما به قرن پانزدهم وارد شده ایم و جوانان امروز مطالبات، گرایش و انگیزش های نسل ما را ندارند که مربوط به دهه های 40 و 50 هستیم. اگر بخواهیم چند مشخصه برای حرکت اعتراضی اخیر بشماریم، این اعتراضات غیر سیاسی است، یعنی اعتراضات متوجه دولت نیست و بعد اینکه غیر مذهبی است. نمادهای افراطی مثل نمادهای ضد روحانیت وجود دارد و یا به مظاهر دینی حمله هایی می کنند. اما به نظر من غیر از اغتشاشات که به تحریک های بیرونی از شبکه های سه گانه اینترنشنال، من وتو و بی بی سی که طرز تهیه مواد منفجره را آموزش داده اند، انجام شد، معترضان به ناکارآمدی معترض داشتند.
یعنی جوان می گوید من کار ندارم، خانه ندارم، حتی نمی توانم خانه رهن کنم و امکان ازدواج ندارم؛ همه چیز «نه» و می بیند در جایی زندگی می کند که جوانان همسن و سال خودش در منطقه و اروپا به این شکل نیستند و این وضعیت، او را معترض کرده است. یک خرده هم سعی کردند از طریق انتخابات و رأی دادن به چهره هایی مثل خاتمی و دیگران این قضیه را به سامان برسانند که نتیجه نگرفتند تا اینکه با انتخاب رئیسی حاکمیت به سمت یکدستی رفت.
بهترین جوابی که می تواند به مردم داده شود چیست و چطور می توان فضای فعلی را مدیریت و تنش را از جامعه دور کند؟
عموم اینها افراد خاکستری هستند که به هر طرف بروند آن کفه را سنگین می کنند. دیگر احساس کردند که حرفشان شنیده نمی شود و رأیشان هم که تأثیر ندارد، آینده ای هم که ندارند، بعد از ماجرای مرگ مرحوم مهسا امینی شروع به اعتراض کردند. من باید عریان صحبت کنم. بخش عمده ای از اینها به حکومت دینی تمایلی ندارند، من به کمیت آنها کاری ندارم ولی قاعدتا حاکمیت باید تکلیف خودش را با این نخواستن ها روشن کند.
کجا ما باورمان می شد دانشگاه شریف که نخبگان درجه یک کشور هستند، فحش های رکیک ناموسی حتی از زبان بانوان شنیده شود که مو بر تن آدم راست می شود؟! به نظر می رسد ویروس تندروی به اینها هم افتاده که فحش های رکیک می دهند. یا مثلا تعرضی که به روحانیون دانشجو می کنند، اینها فقط عمامه سرشان هست و مثل شما کنکور داده اند، چرا باید به اینها توهین شود؟!
تصورم این است که می توانستیم به سمتی برویم که کار این جمعیت به کف خیابان منجر نشود. چون کف خیابان آخرین مرحله است. به نظر می رسد می توانستیم به شکلی عمل کنیم که مطالبات را بشنویم و بعضی از آنها را پاسخ بدهیم و بعضی را توجیه کنیم که ساز و کارهای خاص خودش را دارد که نکردیم.
آقای قالیباف رئیس مجلس گفته «ما اعتراض را، نه تنها درست و عامل پیشرفت کشور می دانیم بلکه معتقدیم این تحرکاتِ اجتماعی به شرط مرزبندی با خشونت طلبان، جنایتکاران و تجزیه طلبان باعث تغییر سیاست ها و تصمیم گیری ها خواهد شد»، نظر شما در مورد این سخنان چیست؟
به نظر می رسد که این حرف آقای قالیباف یا یک قوه نباشد چون اساسا شأن رئیس یک قوه اظهار نظر حاکمیتی نیست؛ این اظهار نظر حاکمیتی است. به نظر می رسد جمع بندی نظر سران سه قوه باشد با تأیید حاکمیت که این حرف ها منتقل کنند. البته کمی دیر است و می توانست قبل از آسیبهای اخیر باشد که به اینجا منجر نشود؛ اگر باب گفت و گو و بحث آشتی ملی را پی می گرفتیم. یکی از اصول قانون اساسی این است که تجمع آزاد باشد، اینها یک جایی حرف هایشان را بزنند و دولت نماینده بفرستد.
اگر این موارد رعایت می شد و هرکس به مجرد انتقاد به دادگاه فراخوان و به عنوان تشویش اذهان عمومی و نشر اکاذیب محاکمه و زندان نمی شد، کار به اینجا نمی کشید. من در عین حال این را به فال نیک می گیرم و امیدوارم فقط جنبه شعاردرمانی نداشته باشد و بعدش هم قاعدتا حاکمیت و سه قوه باید بروند به سمت اینکه این حرف های آقای قالیباف را عملی کنند. یعنی مطالبات را محقق کنند و آن جایی که باید، پاسخگو باشند. و باید بپذیرند بعضی کارها را نکنند. باید نیروهای دلسوز مملکت رد صلاحیت نشوند و باید بپذیرند که در انتخابات بعدی به سمت تک صدایی نمی روند.
اگر این موارد که به نظرم ده ها مورد خواهد شد به تدریج عملی هم شود، به نظر من قاعدتا خشم فروکش خواهد کرد. یعنی الآن باید بعضی از افراد برکنار شوند و جراحی شود در بدنه مدیریتی که ناکارآمد است. واقعا گرانی که برای مردم ایجاد شده و قیمت تخم مرغ و روغن و گوشت قابل تحمل نیست و همین طور دارد رشد می کند.
باید در مواردی مانند رابطه با روسیه صادقانه برخورد کنند و پاسخگو باشند. در صورت خطا، پشت سر مأموران خاطی نایستند. اگر اینها دیده شود و پشت سر قضیه مردم عمل ببینند، قاعدتا، جز کسانی که اجاره ای هستند و مأمور هستند که به هم بزنند، هیچ کس از ناآرامی استقبال نمی کند.