کد خبر : 109963 |

پیمان مولوی اقتصاددان در گفتگو با مستقل:

دلار ۳۶ تومانی از سال ۹۹ قابل پیش‌بینی بود، سال آینده هم این افزایش وجود دارد

مولوی می‌گوید: اگر بخواهیم واقعیت را ببینیم باید از ابتدای سال ۹۹ بگویم که می‌شد حدس زد که متوسط قیمت دلار در سال ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۵ چقدر خواهد بود. بر اساس مدل‌های موجود از سال ۹۹ مشخص شد که دلار امسال به ۳۸ هزار تومان هم می‌رسد، یعنی قابل پیش‌بینی بود و اتفاق عجیبی نیفتاده است. به همین دلیل در سال بعد نیز این افزایش وجود دارد.

امیرحسین جعفری

«سوال این است که اگر رئیس جمهور می‌شدید اوضاع چطور می‌شد؟ خدا رحم کرد ما رئیس جمهور نشدیم که دلار بشود ۵ هزار تومان!»

این جمله از ابراهیم رئیسی در فضای انتخاباتی است که در مقامی بر حق خود را موفق‌تر از روحانی در کنترل قیمت دلار می‌داند. بهای فروش آزاد هر دلار آمریکا در زمان برگزاری مراسم تحلیف ابراهیم رئیسی در ۱۴ مرداد گذشته، ۲۵ هزار و ۵۰۰ تومان بود اما امروز رکورد ۳۵ هزار تومان را نیز شکست و افزایش قیمت ده هزار تومانی در یک سال را تجربه کرد. دولتی که مدعی بهبود وضعیت اقتصادی بود و با جراحی اقتصادی می‌خواست چالش‌های ۴۰ سال اخیر در این حوزه را حل کند، اکنون با وضعیتی بغرنج‌تر از وضعیت دولت قبل مواجه است.

 

به جهت بررسی موضوع فوق گفتگو کردیم با پیمان مولوی، دبیر انجمن اقتصاددانان که در ادامه مشروح آن را می‌خوانیم:

 

 دلار به ۳۶ هزار تومان رسیده است، دلاری که دولت رئیسی مدعی بود می‌تواند قیمت آن را کاهش دهد. در این بین دولت در یک سال اخیر چه نقشی در افزایش قیمت دلار و سقوط ریال داشته است؟

 

ما اگر بخواهیم واقعیت را ببینیم باید از ابتدای سال ۹۹ بگویم که می‌شد حدس زد که متوسط قیمت دلار در سال ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۵ چقدر خواهد بود. قیمت دلار بر اساس مدلی که ما بررسی می‌کنیم سنجش تورم بین ایران و آمریکا است. تورم ایران ۴۲ درصد است تورم آمریکا ۸ درصد و ۳۰ درصد میانگین آن ریزش قیمت ریال است.

از ابتدا و در سال‌های قبل هم مشخص بود که ما یک اقتصادی داریم که در آن نقدینگی پمپاژ می‌کنیم یعنی ثانیه‌ای ۴۵ میلیون تومان که مثل بهمن عمل می‌کند. از آن طرف رشد اقتصادی برای جذب نداریم که تحریم نیز بر آن اثر دارد. بخاطر همین موضوع شما درگیر کاهش ارزش ریال بصورت خودبه‌خودی هستید. در سال‌های قبل دولت‌هایی وجود داشت که با پول نفت عدد رشد اقتصادی را جبران می‌کرد و قیمت دلار را بصورت غیرواقعی ثابت می‌کرد. الان ابزاری غیر از رشد اقتصادی وجود ندارد، پولی هم برای ورود به بازار وجود ندارد. باید در میان‌مدت و بلندمدت رشد اقتصادی وجود داشته باشد وگرنه کاهش ارزش ریال وجود دارد. بر اساس مدل‌های موجود از سال ۹۹ مشخص شد که دلار امسال به ۳۸ هزار تومان هم می‌رسد، یعنی قابل پیش‌بینی بود و اتفاق عجیبی نیفتاده است. به همین دلیل در سال بعد نیز این افزایش وجود دارد.

زمانی کاهش ارزش ریال متوقف می‌شود که تورم کاهش یابد و کسری بودجه نیز کاهش یابد. اقتصادی مثل امارات در یک نقطه‌ای دلار را ثابت می‌کند و دستوری هم نیست، اقتصاد را به گونه‌ای تنظیم می‌کنند که در یک حدود قیمت باقی بماند. ترکیه نیز تورم بالا دارد اما مسیر استاندارد وجود دارد که با کنترل نقدینگی دلار را نیز ثابت نگه می‌دارند. وقتی از ابزارهای اقتصاد استفاده نشود این مشکل خود را در بازار و دلار نشان می‌دهد.

 

دلار ۳۶ هزار تومانی چه زمانی خود را بصورت واقعی به جامعه نشان خواهد داد و تاثیرات آن بر کدام بخش‌ها عمیق‌تر خواهد بود؟

 

همین الان کافی است که سری به بازارها بزنید، دلار ۳۶ تومانی قابل احساس است. شرکت‌هایی که مواد اولیه می‌گیرند با ۲ هزار تومان گران شدن دلار، سرمایه در گردشی که در اختیار دارند آب می‌شود و برای ترمیم سرمایه در گردش باید از اندوخته خود تزریق کنند. برای شرکت‌هایی که در حوزه کسب و کار‌های کوچک فعالیت می‌کنند نیز همینطور است. اقتصاد ایران دلاریزه است اینکه اقتصاد را به دلار گره نزنیم اشتباه است. در دنیا هر چیزی که استفاده می‌کنیم، می‌خوریم و می‌پوشیم بر اساس دلار است. در اقتصاد ایران بصورت تصنعی قیمت دلار با واردات و صادرات نگه داشته شده است، اما واقعیت در بازار آزاد نشان دهنده قیمت واقعی دلار است. در بازارهای موازی نیز این تغییرات خود را به خوبی نشان می‌دهد از جمله در بازار مسکن!

 

 صحنه فعلی نشان می‌دهد که فعلا خبری از رشد اقتصادی و بهبود معیشت و سرمایه‌گذاری نیست و تحریم‌ها نیز در حالت شدت گرفتن است، با این وجود چه راهی برای دولت در اقتصاد باقی می‌ماند؟

 

واقعیت این است که وقتی این سوال پرسیده می‌شود همه می‌گویند دولت باید در بازار حضور یابد. اما وقتی چشم‌انداز روشن نیست تقاضای خروج سرمایه و حفظ ارزش ریال افزایش می‌یابد و باید روی این مسائل کار شود که به راحتی نیست.

 

دولت رئیسی بارها تکرار کرده است که خواهان گره زدن اقتصاد به شرق و تقابل با دلار در کنار روسیه و چین است؛ این ایده برای دولت یک مسکن موقتی است یا توهمی ناشی از عدم شناخت اقتصاد؟

 

اصلا اقتصاد شرق هم به دلار گره خورده است، بازارهای سهام و پولی همه به دلار گره خورده است. اقتصاد آمریکا ۲۵ درصد تولید ناخالص را دارد اما بیش از ۶۰ درصد مراودات با دلار است. یعنی ناخودآگاه همه به دلار گره خورده‌اند، مگر اینکه هژمونی دلار تغییر کند که اینطور نیست و هزاران میلیارد دلار پول به آمریکا روانه است و نسبت به تمام ارزها موفق‌تر است و همه برای حفظ سرمایه به سوی دلار آمده‌اند.

 

هند و چین هم روی دلار کار می‌کنند و گره زدن به شرق کاری را پیش نمی‌برد. دلار جهان‌شمول است و با قدرت هم جلو می‌رود. شاخص دلار جهانی به ۱۱۲ رسیده است.

 

برخی بر این باورند که ۳۶ هزار تومان نیز قیمت واقعی دلار نیست و عوامل دولتی بر روی کنترل نسبی آن هنوز هم تاثیر دارد؛ آیا به واقع دلار ۳۶ هزار تومان است؟

 

ما در اقتصادی زندگی می‌کنیم که قیمت واقعی دلار مبهم است و کسی که می‌گوید قیمت واقعی دلار را می‌داند، یا نمی‌داند یا دروغ می‌گوید!

ما نقطۀ تعادلی را می‌دانیم که بدون تحولات یک ماه اخیر در نقطه ۳۲ هزار تومان است و هرگونه فشار جانبی برای خروج سرمایه این نقطه را تکان می‌دهد. یک قسمت می‌تواند تحولات دو ماه اخیر باشد، یک قسمت کسری بودجه باشد، یک قسمت هم در واقعیت این است که ناخواگاه دولت‌ها علاقه‌مند هستند کسری بودجه را از این طریق بدست بیاورند. ۹۰ درصد بازار ارز دست دولت است و همه چیز را کنترل می‌کند. آنچه در بازار است قیمت را مشخص می‌کند اما قیمت حواله درست است نه قیمت سامانه‌ها!