حریم مدرسه و حرمت دانشآموز را حفظ کنید
احمد قویدل
فعال مدنی
رویکردهای صرفا امنیتی به اعتراضهای اخیر همانطور که انتظار میرفت موجب گردید که اعتراضات خیایانی به مدارس به خصوص مدارس دخترانه در سطح ششم به بالا سرایت نماید. این امر آنقدر بدیهی بود که پیش بینی آن ساده و آسان بود. مدیران و معلمان مدارس برای اولین بار واکنشهایی از دانش اموزان میبینند که تاکنون تجربه نکردهاند. اگر نهادهای تصمیمگیر به ایفای نقش خانوادهها برای سمتدهی فکری به دانشآموزان امیدوارند آب در هاون میکوبند. شکاف نسلی آنچنان شدت یافته است که خانواده نقش آمر را برای فرزندان از دست دادهاند. مدیر مدرسهای که قوای انتظامی را دعوت به مدرسه مینماید و یا دانشآموزان را تهدید به تحویل به اداره اطلاعات مینماید که ناخنهایشان را بکشند! چه بخواهد چه نخواهد شکست رسمی سیاستگذاریهای تربیتی را اعلام کرده است. اگر الگوی این مدیر مدرسه را به خانواده سرایت دهیم والدین هم باید هنگام تفاوت نظری خود با فرزندانشان در رابطه با سبک زندگی، از پلیس ۱۱۰ کمک بخواهند.
ورود لجامگسیخته افراد غیرمرتبط با حوزه آموزش و پرورش و بعضا مرتبط با مراجع امنیتی به مدارس عواقب بسیار وخیمی دارد. خشم فروخفته دانشآموزان نوجوانی که تحت تاثیر اعتراضات خیابانی قرار گرفته و میگیرند، با مداخلات لباسشخصیها و هر نوع قوای انتظامی در مدارس شعلهور میشود. هر تلاشی برای خاموش کردن این خشم به صورت قهری امری موقتی است که به محض دور شدن نیروهایی که بدون توجه به حرمت محیطهای آموزش و پرورش رسالت خود را مهار این اعتراضات با بکارگیری خشونت میدانند، منجر ظهور و بروز اعتراضات به اشکال جدیدی میگردد.
تهدید نوجوانانی که تحتتاثیر باورهای نسلی و عصر انفجار اطلاعات به صورتهای مختلف قرار دارند، نه تنها نمیتواند بحرانها را مهار نماید بلکه آنها را تمرین میدهد. اعمال خشونت در مدارسی که اعضای آن نوجوانان هستند میتواند خلاء رهبری در این جنبشهای خودبخودی را تأمین نماید. کنش دانشآموزان و واکنش توأم با خشونت با آنان یک رهبری غیرمستقیم را برای اعتراضات تأمین مینماید. این واکنشها توسط کسانی انجام میشود که قصد مهار بحران را، بدون توجه شکاف نسلی و خصوصیات نوجوانان و اصول تعلیم و تربیت دارند. این واکنشهای خشونتبار عملا کنش بعدی دانشآموزان را هدایت و خلاء رهبری در اعتراضها را حل میکند. هر خشونتی تمرین سخت و کارآمدی برای آموزش نوجوانانی است که یک سکوت موقتی را به آنها تحمیل مینماییم. منحنی سینوسی این کنش و واکنش در هر تغییر نقطه اوج آن بلندتر و ظهور جدیدی متکی بر تجربه زیسته تحمیلی خواهد بود.
نوجوانان و جوانان بر اساس "ظرفیت انسانی، روحی و روانی" که میل به "ادارهکنندگی خود و در نهایت جامعه" را دارند، فارغ از مخاطرات امنیتی که آنها را تهدید میکند در عرصههای مختلف اجتماعی ظهور و بروز کردهاند.
انقلاب در ارتباطات تاثیر عمیق و شگرفی در عمق بخشیدن به شکاف بین نسلی در تمام دنیا داشته است. سیاستگذاران اجتماعی و فرهنگی در کشور ما اگر در برنامههای خود به این شکاف عمیق توجه ننمایند و تلاش کنند مظاهر بروز آن را در جامعه پاک کنند، نه تنها نتیجهای از اقدامات خود نخواهند گرفت، که فرزندان خودشان را نیز از حوزه نفوذ خانواده خارج خواهند کرد. شکافهای بین نسلی پدیدهای طبیعی است، اما این شکاف بین نسلیِ تشدید یافته، ناشی از سیاستگذاریهای اجتماعی و فرهنگی شکست خوردهای است که تنها موفقیتش اخلاقزدایی و تولید شخصیتهای دوگانه است. پذیرفتن این شکست و تجدیدنظر اساسی در سیاستگذاری فرهنگی میتواند در مهار بحران در مدارس موثر گردد.
هشدارهای مشفقانه انجمن حمایت از حقوق کودکان که از نهادهای مدنی معتبر کشور در حوزه دفاع از حقوق کودکان است، میبایست مورد توجه جدی مسئولین کشور قرار گیرد. بر اساس پیماننامه جهانی حقوق کودک که در سال ۱۹۸۹ به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل رسیده و مورد توافق همه کشورهای جهان از جمله جمهوری اسلامی ایران نیز قرار گرفته، کشورهای عضو باید حقوق کودکان را از جمله جلوگیری از اعمال خشونت در مورد کودکان مورد توجه جدی قرار دهند. در ماه آبان مناسبت روز دانشآموز را داریم، از حریم مدرسه و دانشآموز صیانت کنید. عاقبتاندیشی در ذات سن و سال نوجوان وجود ندارد، چنانچه ملاحظه نشود، فاجعه آفریده میشود.