پنج اپیزود تاریخی درباره تفکیک جنسیتی
معصومه ابتکار
کنشگر مدنی و عضو کابینه روحانی
تفکیک جنسیتی و جداسازی زنان و مردان در محیطهای آموزشی یا محیطهای اجتماعی در کشورهای مختلف در مقاطعی مطرح و با واکنشهای گوناگون روبرو بوده است. طرح این موضوع البته در دو مورد خاص مطرح بوده؛ یکی بحث تفکیک جنسیتی در محیطهای آموزشی که به دلایلی مانند ایجاد نوعی تبعیض برای دختران و کاهش امکان رقابت آنها در عرصه علم و دانش در بسیاری کشورها منتفی شد. البته این تفکیک در جایی مثل خوابگاهها وجود دارد. در برخی کشورهای اسلامی هم تفکیک جنسیتی در محیطهای آموزشی به عنوان یک چالش مطرح شد که بعضی تدابیری اندیشیده و بعضی هم پذیرفتند که این تفکیک نباشد و الگوی رایج در دنیا را اجرا کنند.
جنبه دیگر مسئله تفکیک جنسیتی مربوط به فضاهای عمومی بوده که در برخی جوامع برای موارد خاصی مطرح شده؛ مثلا در اعتراض به آزارهای جنسی که جریان Me Too از نامآشناترین حرکتها در این زمینه است. بخشی از مطالبات Me Too امنیت زنان در فضاهای عمومی است که سابقه آزار و اذیت جنسی زنان را داشتهاند؛ مانند اتوبوسها یا کنسرتها. اما نکته مهم آن، بحث "انتخاب" است. یعنی تشخیص بر عهده زنان بوده و با میل و اراده آنها این تفکیک جنسیتی انجام شده، نه اینکه به آنها تحمیل شود.
در ایران هم این موضوع در مقاطع مختلف مطرح شده که آن را به عنوان وقایعی در تاریخ معاصر در قالب پنج اپیزود مطرح میکنم:
اپیزود یک
تفکیک جنسیتی در نیم قرن اخیر اولین بار در دوران اوجگیری انقلاب اسلامی از جانب گروه معدودی با تفکری تندرو و واپسگرا مطرح شد. در روزهای تظاهرات علیه رژیم شاه که زنان هم پای مردان و بدون هیچ تمایزی شرکت داشتند، بعضی، از امام خمینی که آن زمان در نوفل لوشاتو انقلاب را رهبری میکردند، خواستند حضور زنان در راهپیمایی را منع کنند. اما رهبری انقلاب به آنها بیاعتنایی کرده و بر اینکه زنان حق دارند برای سرنوشت خود وارد کارزار انقلاب شوند، تاکید کردند.
در واقع ایشان اجازه ندادند از دین ابزاری برای حذف زنان ساخته شود. بعدتر پس از ورود امام به ایران و در روزهایی که مردم برای دیدار ایشان به مدرسه رفاه در خیابان ایران میرفتند، باز هم برخی به بهانه ازدحام، پیشنهاد دادند که دیدار با خانمها لغو شود. اما پاسخ امام "نه" بود.
اپیزود دو
انقلاب که پیروز شد مجددا زمزمههای حذف زنان توسط واپسگرایان شنیده شد و اینبار برای ممانعت از حضور آنها در نهادهای انتخابی. این دفعه هم امام ایستادند و بارها به اینکه انقلاب متعلق به زنان و مردان است اشاره کردند و گفتند: "ما نهضت خودمان را مدیون زنها میدانیم ".
استاد منیره گرجی که تنها نماینده زن مجلس خبرگان رهبری بود، در خاطراتش اشاره میکند که بعضی نمایندگان با حضور ایشان در مجلس مشکل داشتند. در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز بعضی تلاش کردند تا خانمها نباشند و اصلا به عنوان نامزد در انتخابات شرکت نکنند. یکی از بهانههایشان هم همین اختلاط زن و مرد بود. امام خمینی مجددا اجازه ندادند و از اینکه زنان حق دارند انتخاب شوند، دفاع کردند.
اگر چه همان نگاه واپسگرانه در همه این سالها توانست تعداد زنان منتخب را محدود نگه دارد و امکان نمایندگی مردم توسط زنان را در مجلس به حداقل برساند.
اپیزود سه
این جریان تندرو سپس سعی کرد تفکیک جنسیتی را در دانشگاهها اعمال کند. به این صورت که کلاسهای دختران و پسران تفکیک شود یا در محیطهای دانشگاهی دیوار بکشند. دیوار هم کشیدند، اما با دستور فوری امام خمینی برای برداشتن دیوار، غائله پایان یافت. امام قاطعانه عمل کردند؛ چرا؟ چون "دیوار" نماد تحجر بود و ایشان همواره با تحجر و اقداماتی که دین را واپسگرایانه معرفی میکرد، مقابله میکردند.
به خاطر دارم در دورانی که دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی بودم از امام خواسته بودند فتوایی برای حذف اساتید زن از کلاسهایی که شاگرد مرد دارد، صادر کنند. ولی ایشان مخالفت کرده و اجازه این کار را ندادند. این اتفاقات کم و بیش در جاهای دیگری هم رخ داده؛ به خصوص وقتی جریان مورد بحث قدرت بیشتری پیدا میکند.
اپیزود چهار
در دوره ریاست جمهوری مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی برای پیوستن ایران به کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان تلاش شد. این کنوانسیون که تقریبا همه کشورهای جهان به آن پیوستهاند- به جز چند عدد- همانطور که از عنوانش پیداست، معاهدهای ضد تبعیض است.
استدلال موافقین داخلی این بود که اسلام تبعیضی میان زن و مرد قائل نیست و نگاه مترقیانه انقلاب نگاه ضدتبعیض است و به خاطر همین ما هم مثل سایر کشورها میتوانیم به آن بپیوندیم. اما مخالفین داخلی ایرادهایی به آن داشتند که البته هر کشوری میتوانست نسبت به مواردی که مشکل دارد اعلام تحفظ کند.
از جمله این ایرادات بحث اختلاط بود؛ بندهایی از کنوانسیون، تفکیک جنسیتی در محیطهای آموزشی را نفی میکرد.
مرحوم آیت الله هاشمی با درایت این اختلافات را به کمیتهای متشکل از کارشناسان و صاحبنظران بخشهای مختلف دولتی و غیردولتی به ریاست مرحوم آیتالله تسخیری محول کرد. من آنجا به نمایندگی خانم شهلا حبیبی مشاور رئیس جمهور و رئیس دفتر امور زنان نهاد ریاست جمهوری شرکت میکردم. در یکی از جلسات کمیته که نوبت بحث به اختلاط زن و مرد رسیده بود، یکی از مخالفین افراطی راستگرا طی سخنانی با قاطعیت تمام اعلام کرد که در هیچ محیطی در جوامع اسلامی اختلاط زن و مرد نداریم.
همان جا آقای تسخیری میکروفن را روشن کرد و برای نشان دادن اشتباه این فرد، گفت: اِلا مَطاف بیت الله الحرام.
این جمله آیت الله تسخیری، کل معادلات مطلقگرایانه آن فرد متعصب را به هم ریخت و نشان داد که برخلاف نگاه یکسویه او، موارد زیادی هست که زنان و مردان مسلمان کنار یکدیگر قرار میگیرند و البته تعالیم دینی به رعایت حقوق متقابل و منع آزار و اذیت تاکید دارد.
کمیته مذکور در نهایت به رئیس جمهور وقت پیشنهاد داد که جمهوری اسلامی ایران با حفظ حق تحفظ خود به کنوانسیون بپیوندند؛مجلس ششم هم پیوستن کشور را تأیید کرد، ولی در شورای نگهبان متوقف و ایران جایگاه دیگری را برای طرح استدلالات خود از دست داد.
اپیزود پنج
در دولت اول آقای احمدی نژاد با نگاهی فاقد تفکر کارشناسی سعی زیادی برای جداسازی زنان و مردان شد. حتی بحث بیمارستانهای زنانه و مردانه و نیز ممنوعیت پزشکان مرد از پذیرفتن بیماران زن به میان آمد. در حالیکه این امر مغایر با اصول و مرامنامههای پزشکی بود و به لحاظ امکانات موجود هم قابلیت اجرا نداشت. به همین دلیل هم انجام نشد و البته وقت زیادی از مدیران و کارشناسان گرفت و سبب بدبینی شد.
امروز کجا ایستادهایم؟
دختران و زنان عزیز ایرانی برای کسب هویت انسانی، اجتماعی و علمی خود هرگز از پای ننشستند. آنها در حالیکه مدام رسانههای رسمی فقط بر هویت خانوادگی تاکید داشتند، تلاش کردند که ثابت کنند ما اول "انسان" هستیم و بعد یک "زن".
حالا پس از فراز و نشیبهای فراوان ناشی از گذشت زمان و تغییر اقتضائات، شاهد هستیم که اکثریت دانشجویان دیگر تفکیک جنسیتی در غذاخوری دانشگاهها را برنمیتابند. چرا باید به هر قیمتی، اقلیتی در برابر این خواسته مقاومت کنند؟ چرا دولت هم پافشاری میکند که اینچنین به تنش در محافل دانشجویی دامن زده شود؟
چه اشکالی دارد در فضای دانشگاهها که فضای علم و دانش است و کاربران آن دانشجویان کشور هستند، غذاخوریها مختلط باشد؟ اتفاقا اگر از زاویه دید مخالفان ببینیم، اینکه فرصت خوبی برای آشنایی جوانان با رفتارهای یکدیگر و کمک به همسرگزینی است. مگر دولت تأکید بر ازدواج ندارد؟
جوانان ما مطالباتی منطقی دارند که باید شنیده شود و دولت به این مطالبات تا دیر نشده پاسخ دهد و برنامهها و سیاستهای خود را با تفسیری از دین که بیشترین نسبت را با آزادی دارد پیاده کند.
همان تاکید سید محمد خاتمی حدود دو دهه پیش که گفت: "اگر دین را اینچنین ببینیم که در مقابل دنیای انسان و آزادی، حرمت و کرامت انسانی و عدالت قرار بگیرد، طبیعی است که زدگی از دین پیدا میشود و ما در اسلام چنین چیزی را قبول نداریم ... هر چه که با آزادی مقابل شده است؛ لطمه دیده است، حتی فضیلتهای انسانی. دین اگر در مقابل آزادی قرار گرفته است، دین لطمه خورده است، عدالت اگر در مقابل آزادی قرار گرفته است، عدالت لطمه خورده است..."
متاسفانه با بیتدبیری و فقدان تحلیل از شرایط موجود و حقوق و انتظارات نسل جوان، شکافهای عمیقی در ذهن و روح جوانان نسبت به ارزشهای دینی ایجاد شده است. در حالیکه دین ما مبتنی بر آزادی و اختیار انسان بوده و خداوند در قرآن کریم حتی به پیامبرش میفرماید: تو نمیتوانی به مردم اجبار کنی، بلکه فقط میتوانی براساس قرآن پند دهی
نحن اعلم بما یقولون و ما انت علیهم بجبار فذکر بالقرآن من یخاف وعید
ما به آنچه میگویند آگاهتریم و تو بر آنان جبار نیستی، پس هر که را از وعده عذاب من میترسد با قرآن پند بده
سوره قاف، آیه ۴۵.
آزادی در مرام دینی یک اصل است و کسانی که چشمشان را بر این اصل بسته و سعی میکنند استقرار دین در جامعه را با جبر و خلع اختیار از مردم ممکن کنند باید به مطالعه در مبانی دینی، آموزههای قرآن کریم، سیره پیامبر (ص) و آرمانهای انقلاب اسلامی بپردازند. در این صورت شاید ببینند رفتارشان چقدر با تاکیدات قرآنی فاصله گرفته و چه زاویه بزرگی را در نظریهپردازی حکومت دینی ایجاد کردهاند.