سیستمی که توجه به تغییر و خواستههای مردم نداشته باشد، محکوم به شکست است
سیستمی که توجه به تغییر نداشته باشد، توجه به قدرت اجتماعی و قدرت مدنی و خواستههای آنها نداشته باشد، بنده چشمبسته به شما میگویم محکوم به شکست است.
دکتر افروغ: باید عذرخواهی میکردید؛ واقعا اگر عذرخواهی میکردید، جلوی خیلی از این حوادث را میگرفتید
رییس پیشین کمیسیون فرهنگی مجلس گفت:
نارضایتی متراکمی در این سالها شکل گرفته؛ نارضایتی از گرانی، بیکاری، تورم، تحریم، فقدان امید به آینده، فقدان مشارکت سیاسی، مشارکت فرهنگی و مشارکت اقتصادی و... . اینها مسائل ساختاری هستند. قطع نظر از هر اتفاق عینی که رخ بدهد، ما یکسری مشکلات ساختاری داریم. این هم یک نظریه غالب در تحلیل بسیاری از این رویدادهاست که ضعفها و مشکلات ساختاری، ریشه بسیاری از آنهاست؛ یعنی اگر این مشکلات ساختاری در یک نظام سیاسی نباشد، برخی اعتراضات رخ نمیدهد. بنابراین مشکلات ساختاری، حداقل مبنای اشتراک اینگونه اعتراضات است، حالا چه سال 96، چه سال 98 و چه 1401 باشد.
این جماعت معترض، یک جماعت رهاشدهای هستند که درواقع حالا تحت تأثیر هر عواملی، چه داخلی و چه خارجی، اعتراض و نارضایتی خودشان را بروز میدهند. این نارضایتیها، نارضایتیهای کاذبی نیست، بلکه نارضایتیهای ساختاری است. متأسفم که سالهاست به این مشکلات توجه و تنبه داده میشود، اما گوشی بدهکار نیست. درواقع اصلا توجهی نمیکنند؛ یعنی انگار بر این پندار هستند که یا عاری از هرگونه اشکال هستند یا اگر به این اعتراضات و به این حرفها توجه کنند، نوعی عقبنشینی به حساب میآید. کدام عقبنشینی؟
سیستمی که توجه به تغییر نداشته باشد، توجه به قدرت اجتماعی و قدرت مدنی و خواستههای آنها نداشته باشد، بنده چشمبسته به شما میگویم محکوم به شکست است. کشوری که منعطف نباشد، کشوری که نسبت به زمان و مکان مسدود باشد و نبض تپنده زمان در آن زده نشود، این کشور عاقبت خوشی ندارد. خب این گوش کجا باید بدهکار باشد؟ این گوش باید در قدرت رسمی بدهکار باشد.
تا کسی نقد میکند، بلافاصله میگویند خوبیها را نمیبینید. ما اصلا قصدمان این نیست که بخواهیم خوبیها را نادیده بگیریم. همه حرفها که نباید تصنعی زده شود. الان ما در مقام نقد هستیم و اشکالات را میگوییم. اگر پرسشی باشد، خوبیها را هم میگوییم.
این شورشهایی که به خاطر مثلا مرگ یک نفر اتفاق افتاده از سر تصادف نیست. بلکه یک جنبه ساختاری دارد که عمدتا به نابرابری برمیگردد. نه فقط هم نابرابری بلکه عوامل دیگری نظیر سیاستهای خدماتی و سیاستهای شهری و نوع نگاه پلیس و حالا نابرابریهای محلهای و... هم مؤثر هستند.
مثلا ببینید وقتی مجلس مذاکراتش را زنده از یک شبکه رادیویی پخش میکند یعنی میخواهد بگوید که شفاف هستیم و میخواهیم در مسیر شفافیت گام برداریم. خب اگر در مسیر شفافیت گام برمیدارید همهجا شفاف باشید. چرا اینجا شفاف نبودید؟ شما باید عذرخواهی میکردید. واقعا اگر عذرخواهی میکردید، جلوی خیلی از این حوادث را میگرفتید. چرا جوابگو نیستید؟ چرا خودتان را مبرا از جواب میدانید؟
من یک کلام میگویم؛ ما یک قدرت اجتماعی داریم و یک قدرت سیاسی. قدرت سیاسی معرف قدرت اجتماعی است و قدرت اجتماعی را نمایندگی میکند و اگر این نمایندگی را نکند، یعنی اینکه نمیتواند معرف خوبی باشد. درحالیکه باید بیاید پاسخ بدهد. اگر قرار باشد که طبق قانون اساسی عمل بشود، باید پاسخگو باشند. پاسخ میدادند و بهموقع هم باید پاسخ میدادند. من یقین دارم که اگر بهموقع پاسخ میدادند، خیلی از این اتفاقات رخ نمیداد کما اینکه در مواقعی آمدند عذرخواهی کردند و چنین بازتابی هم نداشت.
اما عذرخواهی نکردند و حتی در قضیه هواپیمای اوکراینی هم اگر یادتان باشد بالاخره عذرخواهی کردند. حالا ما توقع داشتیم که دادگاهی هم تشکیل بشود و آن دادگاه هم علنی باشد، من نمیدانم و اطلاع ندارم که انجام شد یا نشد. موارد مشابهی که تحقیق کردم، شخصا سؤال کردم. مثلا این اتفاقی که در چابهار افتاده. شخصا جستوجو کردم که این اتفاق افتاده یا نه. اما نتیجه چه شده است؟
بنده الان خودم شخصا هیچ دسترسیای ندارم. یک دسترسی از طریق واتساپ داشتیم که قطع شده است و بعضی وقتها اینترنت و حتی ایمیلمان هم مسدود شده است. خب این چه میشود؟ این خود به خود باعث گرایش به رسانههایی میشود که نمیآیند طبق تحفظات و ملاحظات ما، قانونی ما، اخلاقی ما و شرعی ما عمل بکنند.
به نظر من رسانه ملی باید جوابگو باشد. بسیاری از اتفاقاتی که در گذشته رخ داده و منبع خبری را عوض کرد و از داخل به خارج برد مسئولیتش بر عهده صداوسیماست./دولت بهار