سرنوشت شعب ابیطالب و موریانه
حبیب رمضانخانی
فعال رسانهای
بعد از یک سال انتظار و بلاتکلیفی مردم و اقتصاد کشور، رایزنی و خوشبینیها به احیای برجام در دولت سیزدهم، نهایتا اختلافات بالا گرفت و توافق در شرف شکست کامل قرار گرفت.
با وجود اینکه در ماههای پایانی، پیشنهادات دو طرف مورد استقبال و رضایت طرفین قرار گرفته و امضای توافق بسیار نزدیک بود، در نهایت دو طرف همدیگر را به کارشکنی و پیشنهادات غیرمعقول متهم و چشم انداز توافق را دست نیافتنی جلوه دادند.
از طرفی در ایران، با اینکه دولت و حاکمیت یکدست در پی آمادهسازی افکار عمومی برای پذیرش توافق بود، به یکباره ورق برگشت و با طرح مسائلی چون؛ «زمستان نزدیک است و دو ماه توافق را به تعویق بیندازیم تا امتیاز بیشتری بگیریم» از سوی کیهان و جریان تندرو، این توهم و توصیه دست بالا را یافت و گفتگوها به بن بست رسید.
حال که یک ماه از فرصت و مدت مورد نظر آقایان باقی مانده و ظاهرا خود در پاییز سخت گرفتار شده و بیش از گذشته به توافق و تجویز امید به جامعه نیاز دارند، آنسوتر اما، پیش بینیها در انتخابات میان دورهایِ پیش روی آمریکا، دست بالا و احتمال به دست آوردن اکثریت کنگره توسط جمهوریخواهان را خبر میدهد. شرایطی که حتی به صرف تصمیم دولت بایدن برای حصول توافق، با مانع بزرگی در داخل آمریکا برای تایید و اجرای آن مواجه خواهد شد.
از طرفی با این چشمانداز، مجددا آمریکا توانست متحدان سنتی خود را با خود همراه کرده و ایران را عامل شکست توافق نشان دهد. در نتیجه تشکیل این اجماع جهانی، با اعلام رسمی شکست توافق، منجر به بازگشت پرونده هستهای ایران به شورای امنیت و تصویب و اعمال تحریمهای سنگینتر و فراگیر علیه ایران خواهد شد.
خروجی این وضعیت احتمالی، مسلما منجر به بروز انزوا و محدودیت بیشتر برای کشور و دامن زدن به افزایش نارضایتیهای داخلی خواهد شد. در نتیجه برای کاهش فشار و دور زدن تحریمها، متولیان امور مجددا بازوهای منطقهای خود را فعالتر کرده و با فعالیت و دخالت گروههای شبه نظامی و نیابتی طرفدار خود در منطقه، خود به خود کشورهای همسایه را بدبینتر و با جسارت و قاطعیت بیشتری در اجماع جهانی علیه ایران همراهتر خواهند کرد.
با این وضعیت، سیاست نگاه به شرق، با رویکرد همراهی چین با تحریمهای غرب علیه روسیه و در گذشته در قبال ایران و از طرفی ادامه درگیری روسها در جنگ، با ادامه تحریمها، عملا امید روزنه و تنفسی برای ایران باقی نمیماند.
در نتیجه، خروجی این وضعیت در طولانی مدت، نهایتا دو مدل پیش روی آینده ایران متصور میکند؛ کره شمالی یا سرانجام عراق دوره صدام! مسلما با موقعیت مکانی و سوقالجیشی ایران و وضعیت فرهنگی و اجتماعی مردم ایران، امکان انزوا و تبدیل شدن به کره شمالی و تحمیل آن وضعیت توسط دیگر قدرتها بسان کره شمالی شدنی نیست. پس میماند مدل عراق که میتواند همزمان با افزایش نارضایتی و تشدید قومیتگرایی و ... خطراتی همچون تجزیه و فروپاشی ایران را به دنبال داشته باشد.
حال با این چشم انداز، که سابقا قسمتی از آن را با قرار گفتن ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل تجربه کرده بودیم و در مدل عراق به نفت در برابر غذا و حمله خارجی منجر شد، مذاکرهکنندگان با این اهمال و توهم دنبال چه هدف و چشم اندازی برای آینده کشور هستند، خدا میداند! شاید برخی از این جماعت که برای تمام سوالات نسل جدید پاسخهایی از صدر اسلام میآورد، انتظار سرانجام محاصره اقتصادی در شعب ابیطالب و خورده شدن قرارداد تحریم توسط موریانه را میکشند!