فضیلتهای فراموش شده
هدایت و ارشاد انسان
جواد انصاری
دیپلمات پیشین
خداوند سبحان در تمام کتب الهی تعلیم و تربیت و هدایت انسان را مهمترین هدف و مبنای بعثت و رسالت پیامبران دانسته و از میان بیشمار نعمتها که بقول سعدی شیرازی «هر نفس که فرو میرود مُمّد حیات است و چون بر مىآید مُفرّح ذات ..پس در هر نفس دو نعمت موجود ست و بر هر یک شکری واجب..» فقط در یک جا در قرآن حکیم، از یکی از آن نعمتها، نام میبرد و آنرا منتی بر بندگان میشمرد، که آن هم مبعوث کردن پیامبری از میان خود مردم و برای تعلیم و هدایت و ارشاد بنی نوع بشر بوده است. آنجا که در (آیه ۱۶۴ آل عمران) میفرماید: ﴿ لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ﴾
(خداوند بر مؤمنان منت نهاد هنگامى که در میان آنها، پیامبرى از خودشان برانگیخت؛ که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد؛ و البته پیش از آن، در گمراهى آشکارى بودند).
نمونههای فراوانی از رفتار پیامبر با کافران و مشرکان خوانده و شنیدهایم که اثر تربیتی و ارشادی آن شایسته تقلید و الگوپذیری است. حتی کسی که به محضر ایشان رسیده و اذعان به ارتکاب به گناه زنا داشت، و از رسول خدا میخواسته تا حدّ جاری کند (صد شلاق بزند)، فرمودند که لابد خیال کردهای ... و بعد از چند بار اقرار و اصرار مرد خاطی، پرسیدند آیا چهار نفر شاهد داری؟ .. و به هر ترتیب او را با رفتاری کریمانه و مدبّرانه در حال «اعتذار» قرار دادند، یعنی بجای شلاق و مجازات، او را به راه رحمت و اعذار و ترغیب به جبران و اصلاح هدایت کردند.
این نمونه رفتار پیامبری است که هدف از بعثت خود را «اُتِمّم مکارم الاخلاق» یعنی تکمیل و ترویج مکارم اخلاقی میخواند.
امر بمعروف و نهی از منکر زمانی مؤثر و سازنده و جذب کننده است که بر مبنای راز پوشانی و آگاهی و آموزش و جذب انجام گیرد.
در زندگی و همزیستی امام علی (ع) و فرزندانش با مردم، و نیز در تعلیمات ایشان، همواره بر اعتنا و ابتناء بر رعایت شیوه انسانی و گفتگوی روشنگرانه و ارشاد سازنده تأکید گردیده است.
حسین بن علی که سرور آزادگانش میخوانیم تا آخرین دم حیات برای هدایت و رستگاری مردم تلاش کرد و تا آخرین قطره خون نه تهدید کرد و نه حتی به جنگ با یزید قیام کرد!
او در جستجوی زندگی سرشار از کرامت و عدالت و آزادی بود. حتی امام در میان همهمه لشکریان یزید وقتی قنداقه طفل ششماههاش را بر سر دست گرفت، فریاد زد ببینید من قصد جنگ ندارم، بخدا من پدرم علی مادرم زهرا جدم رسول الله است، بگذارید صدایم شنیده شود. «اگر دین ندارید آزاده باشید». اما دشمنان عدالت و آزادی که داعیه اسلام هم داشتند به او امان ندادند، او و شماری از آزادمردان همراهش را به شهادت رساندند.
در باب نحوه تربیت و هدایت انسان، نه تنها رفتار پیشوایان دینی و اجتماعی بلکه شیوه تربیتی مادران نسبت به فرزندان میتواند یک الگوی تربیتی باشد. روشی که جوهر و مبنای آن بر عشق و مهر مادری و انگیزه خیرخواهی مطلق بنا نهاده شده بهترین راهنماست. با اندک تأملی در سروده معروف ایرج میرزا درباره مادر وقتی میگوئیم:
دستم بگرفت و پا به پا برد
تا شیوه راه رفتن آموخت
یعنی مادر برای آنکه راه رفتن به کودک خویش بیاموزد نحوه قدم برداشتن خود را به راه پیمودن کودک تبدیل میکند.
یک حرف و دو حرف بر زبانم
الفاظ نهاد و گفتن آموخت
یعنی با طفل خود به زبان کودکی سخن میگوید تا طفل زبان باز کند و کلمه به کلمه سخن گفتن بیاموزد.. پس برای آموختن یا ارشاد باید فرود آمد و به روش و زبانی که قابل فهم باشد عمل کرد. باید جاذبه ما بیشتر از دافعهمان باشد. الگوی رهبران و مسئولان هدایت و ارشاد ما کیستند؟
پیامبر و امامان معصوم با راه گمکردگان نشست و برخاست توأم با رأفت و گذشت و مهربانی داشتند. مگر نشنیدیم که بر سر پیامبر زباله میریختند، به او سنگ میزدند، حتی به هنگام عزیمت از مدینه به مکه در سال ششم هجری کفار قریش در «حُدیبیه» راه را بر او و یارانش بستند و اجازه ندادند آن سال به مکه بروند؛ پیامبر از در صلح با آنها در آمد و علیرغم انتقاد برخی اصحاب، از نیمه راه برگشتند … و سال بعد به مکه رفتند … این است سیره و روش تربیتی و مکتب انسانسازی و هدایت یک رهبر دینی، و حاصل چنین رفتار یک انسان امین و راستگو و پایبند به فضیلتها و کرامتهای انسانی، پیروی یک میلیارد مسلمان در سراسر جهان امروز است.
خداوند در قرآن کریم میفرماید:
فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ (۱۵۹ آل عمران)
(به مرحمت خدا بود که با خَلق مهربان گشتی و اگر تندخو و سختدل بودی مردم از گِرد تو متفرق میشدند، پس از (بدیِ) آنان درگذر و برای آنها طلب آمرزش کن).
«آیا شیوه ارشاد و هدایت ما پیروان رسول خدا و ائمه هُدىٰ این گونه است؟»
اکنون بیش از ۴۳ سال با در دست داشتن تمام امکانات تبلیغی، تربیتی و آموزشی واقعا چقدر در جذب و هدایت و ارشاد نسل جوان موفق بودهایم؟ چرا و چگونه است که نسل جوان حاضر مدعیان اسلام و متولیان امور را قبول ندارند؟ چرا آمار مهاجرت از کشور، آمار دزدی و جنایت و اعتیاد و طلاق و ... در کشور ما رقمی اعجابانگیز و شرمآور دارد؟ آیا همه اینها کار دشمنان ماست؟
آیا عملکرد آنهایی که مسئولیت ارشاد و هدایت دختران و پسران این مرز و بوم که بزرگترین سرمایه و امید میهنند، درست بوده؟ اینکه دختری را که با پوشش معمول و مقبول همراه برادرش (و نه دست در دست یک نامحرم در گوشه پارک یا محل خلاف) با خشونت سوار کرده و برای آموزش به یک قرارگاه نیروی انتظامی ببرند، آیا او ارشاد شد؟ نتیجه آن رفتار بیخردانه همین اعتراضاتی است که ظرف دو هفته اخیر آرامش و امنیت از کشور رخت بربسته، میلیاردها تومان خسارت وارد شده، عده زیادی کشته یا مصدوم و یا بازداشت شدهاند! دریغ از یک مؤاخذه! دریغ از یک پوزش! دریغ از یک استعفا!
بپذیریم که راه و روش اشتباه بوده ... مردم و بویژه نسل جوان ناظر بر رفتار ما هستند و سخن وعمل ما را میسنجند. بیائید با مردم و خصوصا با جوانان با همان روش پیامبر که ادعای جانشینی و پیروی او را دارید، رفتار کنید! بخدا اینها فرزندان ما و امید آینده کشورند ... اینگونه ارشاد و هدایت جز ندامت و ملامت ثمری ندارد.. از ما گفتن!