درس ابوعزرائیل!
مهدی نورمحمدزاده
نویسنده
"ابوعزرائیل" قهرمان عراقیها در مبارزه با داعش بود، مربی ورزش بود و تکتیراندازی ماهر که با هیکل درشت و مردانهاش برای داعشیها رجز میخواند و آنها را به انتقام مژده میداد. مردم ترسیده از خشونت داعش، با دیدن عکسها و فیلمهایش امید میگرفتند و سرشار از روحیه حماسی میشدند!
ابوعزرائیل رفته رفته غرق خشونت جنگ شد، خشم از جنایات داعش عنان عقل و اخلاقش را ربود و مغلوب کینه و عداوت شد. گویی فراموش کرد مدافع است و نباید لباس مهاجم به تن کند! چاقو به دست گرفت و اجساد داعشیان را هتک حرمت کرد و اسرای آنها را آزار و اذیت!
فیلمهای جدید ابوعزرائیل که منتشر شد، واکنشها به روایت جدید قهرمان مردمی عراق آغاز شد. گروهی که هنوز مست خشونت بودند، تاییدش کردند و اقداماتش را مایه تشفّی قربانیان و ارعاب و تحقیر دشمنان تفسیر نمودند و برایش لایک و کف زدند! گروهی زبان به انتقاد گشودند که پس اخلاق نبوی و حلم علوی چه شد؟! و گروهی دیگر با سکوت خود پاسخ دادند که جنگ است و نباید مقابل دشمن ابوعزرائیل را تضعیف کرد!
یک روزنامهنگار عراقی، ذیل تصاویر خشونتآمیز ابوعزرائیل جملهای نوشت که همیشه آویزه گوشم است و هنوز هم جان و تنم را میلرزاند!
++ «پیروز آن کسی نیست که دشمنش را بکشد، پیروز آن کسی است که بتواند دشمنش را شبیه خودش کند! داعش بر ابوعزرائیل پیروز شد!»
خیلیها نفهمیدند عمق حرفش را، زمان گذشت و مستی خشونت رو به افول نهاد. اهل فکر سر به زیر انداختند، چونان بیداران پس از مستی که از فعل و قول خود در حال مستانگی احساس شرم میکنند و علاقهای به مرور خاطرات آن ساعتها ندارند!
ابوعزرائیل قهرمان به تدریج فراموش شد، چون تصاویرش یادآور خشونت عریان داعش بود و دیگر کسی دوست نداشت آن حال هجوم را دوباره تجربه کند و خاطرات تلخ آن روزها را مرور!
در هر جایگاهی که هستیم، حالا مائیم و داستان ابوعزرائیل که نهیب میزند از غرق شدن در مستی خشونت و...