ژینا و ژنوساید؟! حجاب و حقوق بشر
مهدی ذاکریان
استاد دانشگاه
اگر چه از خانوادهای مذهبی و با حجاب اسلامی از زمان شاه تاکنون هستم ولی با حجاب اجباری مخالفم. دینم به من آموخته آزادگی ارزشمندتر از باورهای با اکراه و فشار است. احترام به سایر باورها یک ضرورت حقوقی است.
بگذریم! به بررسی حجاب و حقوق بشر بپردازیم و مرگ ژینا را در حیاط خلوت ... ارزیابی کنیم. آیا جمهوری اسلامی میتوانست از آغاز انقلاب حجاب را قانون کند؟ پاسخ علمی و تخصصی من از منظر حقوق بشر و حکمرانی سیاسی چنین است:
برابر اعلامیه حقوق بشر بند دوم از ماده ۲۹ مبنی بر رعایت نظم عمومی و مقتضیات اخلاقی میتوانست. به همین دلیل توریستهای خارجی و حتی دیپلماتهای خارجی به رغم مصونیت دیپلماتیک نیز آن را رعایت میکردند.
ولی دو نکته:
اول: الزام به پوشش خاص، بدرفتاری و آزار و اذیت برای رعایت قانون و در نهایت ضرب و جرح و قتل مغایر با آن و نقض حقوق بشر است. به ویژه نقض ماده ۳ و ماده ۵ اعلامیه.
دوم: اگر افکار عمومی بر پایه خواست اکثریت جامعه تعریف تازهتری از رابطه حجاب و نظم عمومی و مقتضیات اخلاقی داشته باشد دیگر حکومت نمیتواند خواهان الزام به آن باشد. بنابراین جامعه میتواند نظم جدید یا مقتضیات تازه اخلاقی را مطالبه کند.
این مطالبه سببسازِ نیاز به تغییر قانون در این موضوع میشود. نتیجه اینکه چنانچه قاطبه ملت حجاب اجباری نخواهند، اصرار بر قانون حجاب اجباری نقض حقوق بشر است.
متاسفانه به هیچ یک از این معیارهای صحیح حکمرانی به لحاظ حقوقی توجه نمی شود.
گزاره بعدی مرگ ژینا است. به باورم مرگ، ضرب و جرح، اسید پاشی، آزار و اذیت و فشارهای سیستماتیک روحی و روانی بر دختران و زنان ایران؛ اگر فراتر از اتفاق و تصادف بوده و رویه مکرر باشد؛ گونهای از نسلزدایی است. نسلزدایی نسبت به جنسیتی خاص به نام زنان و گروهی که پوشش متفاوت از خواست حکومت دارند. حکومتها در حمایت از آنان نسبت به چنین رفتارهایی دارای مسئولیت هستند. حکومت تنها به شیوهای قانونی میتواند قانون را اجرا کند.