حسن محدثی گیلوایی جامعهشناس:
عامل ماشه: یادآوری هشدار در بارهی «وضعیت نارضایتی انفجاری»
اکنون میتوان حدس زد که ما در وضعیت نارضایتی انفجاری قرار داریم. در این وضعیت نارضایتی گسترش یافته و بخش قابل توجهی از جمعیتِ کل اجتماعی مربوطه را دربر میگیرد. افراد در این وضعیت به اَشکال گوناگونی ابراز نارضایتی میکنند.
حسن محدثی گیلوایی، متولد ۱۳۴۵ در رشت، جامعهشناس ایرانی، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز است. وی به مدت دو سال مدیر گروه جامعهشناسی دین انجمن جامعهشناسی ایران بوده است. پژوهشهای او عمدتاً در حوزه جامعهشناسی دین و جامعهشناسی معرفت است. این نوشته از حسن محدثی گیلوایی در فضای مجازی منتشر شده است.
دیروز دیدم که خانم فائزه هاشمی در گفتوگو با بیبیسی و در پاسخ به این پرسش که «چه شد که مرگ مهسا امینی چنین اتحادی در میان بسیاری از ایرانیان بهوجود آورد؟» گفتند که؛
«واقعاً آدم نمیدونه چرا جامعه و به هر حال مردم ایران این جور سر این قضیه به هم ریختند و آشفته شدند ... . چون از این اتفاقات زیاد بود. یعنی چند سال پیش آقای ستار بهشتی هم این اتفاق براش افتاد ... . شاید کرد بودن این دختر، جوان بودن این دختر، با حجاب بودن این دختر ... نمیدونم اینها همه دست به دست همدیگر داد. ...» (۱۴۰۱، اینستاگرام بیبیسی).
در مقام یادآوری ذکر میکنم که پدیدههای اجتماعی منطق خاص خود را دارند. خیزش اجتماعی کنونی هم منطق خاص خود را دارد. شش خرداد امسال (یعنی ۱۱۶ روز پیش) در بارهی وضعیت نامطلوبی که جامعهی ما در آن بهسر میبرد، هشدار دادم و گفتم که جامعهی ما در «وضعیت نارضایتی انفجاری» قرار دارد و میبایست در سیاستهای داخلی و خارجی تجدید نظر اساسی صورت گیرد:
«مخاطبان متعدد بارها از ما بهعنوان کارشناس اجتماعی در بارهی وضع موجود میپرسند. مردم میخواهند بدانند که کشور در چه وضعی قرار دارد. ... من قبلاً (۱۳ دی ۱۳۹۶) بعد از یک خیزش اجتماعی به تفصیل در بارهی انباشت نارضایتی که منتهی به بحران مشروعیت میشود، سخن گفتم و توضیح دادم که چهگونه انباشت نارضایتی سرانجام میتواند به خیزشهای اجتماعی مداوم منتهی شود. ... اما وقتی نارضایتی انباشته شده، مدیریت نمیشود و تحولی نیز در جهت کاهش آن رخ نمیدهد بلکه وضعیت ناراضی کننده تداوم مییابد یا حتی تقویت میشود، شرایط نامطلوبتری برای سیستم یا هر کل اجتماعیای که درگیر انباشت نارضایتی است، پدید میآید: وضعیت نارضایتی انفجاری. ...
اکنون میتوان حدس زد که ما در وضعیت نارضایتی انفجاری قرار داریم. در این وضعیت نارضایتی گسترش یافته و بخش قابل توجهی از جمعیتِ کل اجتماعی مربوطه را دربر میگیرد. افراد در این وضعیت به اَشکال گوناگونی ابراز نارضایتی میکنند.
آستانهی تحمل پایین میآید. اَشکال افسردهگی و اشکال پرخاشگری نسبت به دیگران و سازمانها و اشخاص مسئول و حتا خشونت با نزدیکان و اطرافیان و حتی خودزنی و خودکشیها افزایش مییابد. ...وقتی وضعیت اینگونه میشود، هر اتّفاقی در هر ابعادی که رخ دهد (حتی فرو ریختن یک ساختمان در یک شهر)، نیز به مدیریت کلان ربط داده میشود و مقصر، درست یا غلط، در کلانترین سطح جستوجو میشود. باری، وضعیت نارضایتیی انفجاری تجدید نظری اساسی را طلب میکند» (محدثی، ۶ خرداد ۱۴۰۱).
یکبار دیگر یادآوری میکنم که جهان اجتماعی ساز و کارهای درونی خاص خود را دارد. هر کاری نمیتوان در آن انجام داد و به هر نحوی نمیتوان با امور اجتماعی مواجه شد. هر کنشی پی آمدهایی دارد و هر نوع مدیریتی آثاری دارد.
مطرح کردن عللی چون «کرد بودن» دختر جوانی که قربانی عملکرد گشت ارشاد شده است (مرحوم مهسا امینی) یا بحث از دستهای خارجی یا عملکرد رسانهها و اموری از این قبیل، بحثهایی فرعی یا بهکلی بیربط اند. تا این مشکل از اساس و بهنحو جدی حل نشود، هر رویدادی میتواند بهمنزلهی عامل ماشه عمل کند و خیزشی اجتماعی را از دل این وضعیت نارضایتی انباشته شده، راه بیاندازد.
بنابراین، ضرورت دارد در سیاستهای داخلی و خارجی کشور تجدید نظر بنیادی صورت گیرد تا بتوان تحولات را مدیریت کرد و الا تحولات، دنیای ما را مدیریت خواهند کرد یا با خود خواهند برد.