خبر راست یا روایت درست؟!
مهدی نورمحمدزاده
نویسنده
چرا مردم ما حرف تلویزیون را باور نمیکنند؟! چرا انتشار کلیپ بیهوش شدن مهسا امینی تاثیری در افکار عمومی جامعه نمیگذارد و همچنان ادعاهای BBC و VOA مورد توجه قرار میگیرد؟!
برخی جریانهای سیاسی با طرح این سوالات سواد رسانهای مردم را زیر سوال میبرند و برخی دیگر مظلومیت رسانه ملی را نتیجه میگیرند! اما از منظر علوم ارتباطات و رسانه، جواب دیگری هم میتوان ارائه داد:
هر «خبر راست» لزوما «روایت درست» ماجرا نیست! حتی اگر مهسا امینی واقعا به شکل کاملا تصادفی سکته کرده باشد و سیمای ما مستندات قطعی و غیرقابل خدشه این خبر را پخش کند، تازه فقط یک خبر راست را پوشش داده است و همچنان فاصله زیادی با روایت درست ماجرا دارد. روایت درست از دیدگاه مردم وقتی معنا پیدا میکند که نظام معنایی و نشانهای حاکم بر خبر و تحلیل هم جهت با خواست عمومی جامعه و در راستای اراده و منافع مردم باشد. تلویزیون ما همراستای مردم نیست، نه مخالفت عمومی با گشت ارشاد در آن منعکس میشود، نه سوالات انتقادی نخبگان و ابهامات بسیار جدی مرگ خانم امینی در آن طرح میشود و نه حتی واقعیت گشت ارشاد از زبان گرفتاران در آن گزارش میشود! در چنین روایت ناقص و یک طرفه که نفرتزایی و ناکارآمدی واضح گشت ارشاد کاملا سانسور شده است، هر چقدر کلیپ و خبر گیرم راست هم منتشر کنید باز اقناع مردم را نخواهید داشت. اگر گاهی خبر دروغ رسانههای معاند هم باور میشود، به این خاطر است که روایت کلی آنها از منظر مردم لااقل به شکل نسبی درست به نظر میرسد!
اشکالی بر مردم وارد نیست، مردمی که روایت مرگ طبیعی مهسا امینی را باور نمیکنند، همان مردمی هستند که یادشان نرفته تلویزیون ما یک هفته تمام با قوت فرضیه شلیک به هواپیمای مسافری اوکراین را انکار میکرد و دهها خبر و تحلیل و گفتگوی کارشناسی برای اثبات سانحه بودن سقوط آن پخش مینمود! و البته این مردم همان مردمی هستند که خبر و تحلیل تلویزیون جمهوری اسلامی را در نبرد با داعشیان منطقه باور داشتند و لحظه به لحظه تعقیب میکردند. در آن مقطع باور عمومی مردم آن بود که ما و تلویزیون در یک جبهه واحد هستیم و امنیت و استقلال ایران آرمان مشترک و ملی همه ما است. این روایت برای مردم درست به نظر میآمد، حتی اگر دروغی کوچک هم در آن راه مییافت و مثلا تلفات حمله موشکی به مقر داعش در سوریه بزرگنمایی میشد!
درد بزرگ صداوسیمای ما آن است که علیرغم برخی جرقههای امید مقطعی از قبیل آنچه در انعکاس تجمع کشاورزان اصفهان و کمآبی خوزستان رخ داد، به طور کلی از همراهی با مردم و ارائه روایتهای درست عاجز مانده است. ریشه این ناتوانی به غلبه و سیطره نگاه امنیتی بر امر رسانه و نیز برخی تناقضات بنیادین و نظری در سطح مدیریت کلان صداوسیما باز میگردد که متاسفانه همچنان باقی است. در دنیای پیچیده رسانه جنگ روایتها جریان دارد و ما به جای همراهی جسورانه با مردم و انعکاس مطالبات آنها، هنوز در فکر سانسور و اجرای طرح صیانت هستیم! باخت از این واضحتر؟!