گفتگوی مستقل با محمدرضا مروارید درباره فساد اقتصادی در نظام سیاسی:
در ایران افراد فساد خود را توجیه میکنند
مروارید میگوید: نهادهای مختلف کارهایی در مبارزه با فساد صورت دادهاند اما وقتی نتیجهای نمیدهد آنها نیز دلسرد میشوند در حالیکه باید افراد فاسد در سطوح مختلف حداقل برکنار شوند اما در ایران افراد فساد خود را توجیه میکنند.
سرویس سیاسی
بخش دولتی در اقتصاد که طبق قانون قرار بود نقش خدماتی و حمایتی برای جامعه بازی کند و با سرمایه عظیم بودجه، روندهای منجر به توسعه را بهبود بخشد امروز به وضعیت اسفناکی افتاده است که همواره شاهد کشف فسادهای گسترده درون آن هستیم. از سوی دیگر بخش خصوصی به علت تملک سرمایه هرگز خواهان ایجاد و گسترش فساد در سیستم خود نیست زیرا سرمایهگذاری اموال خود را در روند فسادزا از بین نخواهد برد.
به جهت بررسی موضوع فوق با محمدرضا مروارید استاندار سابق ایلام گفتگو کردیم که در ادامه مشروح آن را میخوانیم:
با این وجود که بیش از هفتاد درصد بودجه صرف شرکتهای دولتی عمدتا زیانده میشود و فسادهای عظیمی نیز درون آنها شکل می گیرد چرا بخش خصوصی در این بین نه تنها مورد حمایت قرار نمیگیرد بلکه هر روز با موانع بیشتری مواجه میگردد؟
ماهیت اقتصاد ایران اینگونه و به شکل دولتی است و بخش خصوصی هم همواره ضعیف بوده است، هیچ تلاشی هم برای جان گرفتن آن نتیجه نداده است. با کارهایی که الان انجام میشود شاهد این هستیم که فقط شرکتهای دولتی قوی میشوند. بخش خصوصی هر روز ضعیفتر میشود مثلا با شایعاتی که در اطراف آنها شکل میگیرد و برخوردهایی که با سرمایهگذاران صورت میگیرد، طبعا نتیجه نمیدهد. هنوز تفکرات سوسیالیستی در ذهن اقتصاد ایران وجود دارد و دولت میخواهد همه کاره باشد.
تا زمانیکه تفکر اقتصادی دولتمردان اصلاح نشود وضعیت همین است. دولت برای اینکه بتواند کار خود را پیش ببرد روی شرکتهای وابسته به خود تمرکز دارد و حتی شرکتهایی هم که واگذار میشود کاملا خصوصی نمیشود بلکه خصولتیاند و هیئت مدیرهها از دولت هستند. چون شرکتهای دولتی نقش بزرگی دارند قاعدتا بودجه را نیز تحت تاثیر قرار میدهد و راهی برای خلاصی از این وضعیت پیشنهاد نشده است.
بطور کلی اصطلاح فساد سیستماتیک تا چه حد برای وضعیت فعلی صادق است؟
این روزها خیلی بحث میشود که اصلا فساد سیستماتیک چیست و آیا اصلا وجود دارد یا خیر؟ اگر بخواهیم بدبینانه نگاه کنیم میگوییم فساد سیستماتیک وجود دارد. اما اگر بخش خصوصی مستقل هم وجود داشته باشد ناچار به مواجهه با این فساد در ساختار دولتی است. چند روز پیش یک مطلبی خواندم که نوشته بود فردی ۳۵ میلیون دلار ارز گرفته است تا کالا وارد کند، اما فقط ۲ میلیون دلار کالا وارد کرده است. حالا این سیستم چرا نمیتواند روی این فرد نظارت کند؟ روند کاری این فرد تبدیل به فساد میشود.
بخش خصوصی به علت تملک سرمایه مسلما خواهان فساد در سیستم خود و هدر رفت آن نیست، اما شرکتهای دولتی به علت عدم تملک بودجه مدیران دست به اجرای پروژههایی میزنند که بعضا نه تنها توجیه اقتصادی به همراه ندارد بلکه بسترساز فسادهای بعدی نیز میشود. با این گزاره تا چه حد موافق هستید و بنظر شما چرا دولت به جای اعتماد به بخش خصوصی با مختصات فوق، به شرکتهای خصولتی روی میآورد؟
بله این قاعده وجود دارد من زمانی که ایلام بودم به همکاران میگفتم بخش خصوصی خیلی دیر سرمایهگذاری میکند چون حساب و کتاب سرمایهاش را دارد و دنبال توجیه اقتصادی میگردد. اما شرکتهای دولتی چون صاحب آن پول نیستند راحت تصمیم میگیرند و خیلی در قید و بند محاسبه نیستند. فرض کنید شرکتهای بزرگ مانند سازمان گسترش یک جاهایی سرمایهگذاری میکنند بعد اواسط پروژه آن را نیمه کاره رها میکنند و به نتیجه میرسند سود نمیدهد. اما اگر بخش خصوصی به میدان بیاید توجیه اقتصادی برای پروژهها پیدا میکند و اگر هم سودی وجود نداشت پروژه را شروع نمیکند که نیمه کاره رها شود. به همین خاطر خیلی جاها کارهایی که توسط دولت صورت گرفته نتیجه نداده است. بخش خصوصی هم اگر بخواهد کار کند ناچار است خود را به شکلی به حاکمیت وصل کند. قبل از انقلاب هم اینگونه بود کسانیکه بعد از انقلاب همه اموالشان مصادره شد با این اتهام بود که با سران حکومت ارتباط داشتهاند الان هم بخش خصوصی برای اینکه کار خود را پیش ببرد مجبور است از افراد بانفوذ دولتی در هیئت مدیرهها استفاده کند تا اگر جایی دچار مشکل شد بهرهبرداری کند. بخش خصوصی که بتواند مستقل کار کند معمولا جای رشد ندارد.
مشخصا تغییر و یا اصلاح کدام روند باید صورت بگیرد تا بخش خصوصی از حاشیه به متن آمده و ضمن جلوگیری از روندهای فسادزا منجر به توسعه اقتصادی گردد؟
بطور مشخص مانع اصلی این مشکل را در کجا می دانید؟
تا زمانی که تغییر کلی در سیاستها صورت نگیرد اثر مثبتی در بخش خصوصی ایجاد نمیشود. مثلا در اصل ۴۴ عمده پروژهها به نتیجه نرسیده است یعنی باید بخش خصوصی به صورت شفاف و آزاد فعالیت کند. البته در بازار بخش خصوصی حضور دارد اما اگر کسی بخواهد بر اساس معیارهای جدید جهانی رشد اقتصادی در مجموعه خود داشته باشد با دستاندازهای قانونی مواجه است و در آینده نیز تنها با تغییر تفکر مدیران و تصمیمگیران نظام، رشد اقتصادی در بخش خصوصی اتفاق میافتد. البته بخش خصوصی باید مورد نظارت نیز قرار بگیرد و هر کاری نباید انجام دهند. در چهل سال اخیر نیز بخش خصوصی تبدیل به وضعیت شتر، گاو پلنگ شده است و ماهیت مشخصی ندارد.
علت نبود عزم جدی برای مقابله ساختاری با روندهای فسادزا در سالهای اخیر را چه میدانید؟
حرف در اینباره زیاد است؛ بحث بر سر این است که فساد بالاخره از کجا باید قطع شود؟ فسادهایی که صورت میگیرد در ردههای بالاست و در این ردهها معمولا بند و بستهایی میشود که چه بخش خصوصی چه دولتی مجبور است این راه را برود، مگر اینکه عزم جدی صورت بگیرد تا استثنا در مورد افراد قائل نشوند و با فساد بصورت یکسان برخورد کنند و ارادهای نیز برای برخورد وجود داشته باشد.
نظام اگر بخواهد با فساد مبارزه کند کار سختی است و عزم جدی میخواهد که فعلا وقتی بررسی میکنیم جدی نیست. نهادهای مختلف نیز کارهایی در مبارزه با فساد صورت دادهاند اما وقتی نتیجهای نمیدهد آنها نیز دلسرد میشوند در حالیکه باید افراد فاسد در سطوح مختلف حداقل برکنار شوند اما در ایران افراد فساد خود را توجیه میکنند.