به یاد حاج داوود کریمی
عابدین وحید زاده
پژوهشگر جنگ تحمیلی
مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا
از مومنان مردانی هستند که به پیمانی که با خدا بسته بودند وفا کردند.
بعضی بر سر پیمان خویش جان باختند و بعضی چشم به راهند و هیچ پیمان خود دگرگون نکرده اند.
سحرگاه شانزدهم شهریور سال ۸۳ شهید حاج داود کریمی پس از تحمل دوران بسیار سخت و طاقتفرسای آسیب شیمیایی به سوی معبود خود شتافت. او انسانی بزرگ، و خودساخته مکتب اهل بیت علیهم السلام بود. در مورد او بزرگانی چون مرحوم آیت الله العظمی منتظری، رهبری، مسئولین نظام، فرماندهان نظامی، دوستان و رفقا و افراد مختلف سخن بسیار گفتهاند که مخرج مشترک همه صداقت، شجاعت و اخلاق بود که سرآمد همه است. در کنار این مصادیق سادهزیستی، صبوری، صلابت در گفتار و بیان، بیریایی، فرماندهی شجاع، مدبر و فکور بود. آنچه بدون اغراق در مورد ایشان میتوان گفت این است که همه خوبیها در ایشان جمع بود. هر کسی که حاج داود را در سال ۵۸ دیده بود همان رفتار، منش و بزرگواری، سادهزیستی را در بیست سال بعد در او میدید.
میخواهم چند خاطره از ایشان در خانواده و محیط کار و اجتماع بیان کنم.
آنچه مرا بسیار رنج میدهد مظلومیت حاج داود در تمام عرصههاست، خدا را شاهد میگیرم هرگز او را ندیدم در کارها خود را ببیند. همیشه دغدغه مردم، کشور و دین را داشت.
در موضوع آیت الله منتظری معتقد بود که توطئه و دسیسه و شیطنت در کار بود. معتقد بود امام و آیت الله منتظری در یک مسیر و استراتژی از ابتدای نهضت بودند. توطئههای داخلی و خارجی در تلاش بودند که این شقاق را ایجاد کنند. همه را دوست داشت و نسبت به کسی کینه در دل نداشت.
هر فردی او را میدید شیفته رفتار و اخلاقش میشد. افرادی که در محیط کار با او همکار بودند متوجه ایثار و ازخودگذشتگی و بزرگی روح این مرد میشدند. یک روز فردی از کاسبان محل به علت مشکلات بازار کسبوکار دچار مشکل شده بود و حاج داود کاری برای وی انجام داده بود. او در مقابل، چکی برای تاریخ آینده داده بود. حاجی مشغول کار بود متوجه شد این شخص به همراه مامور نیروی انتظامی با دستبند به کارگاه مراجعه کرد. حاج داود با دیدن این صحنه بسیار منقلب شد و علت را پرسید. او گفت من چک برگشتی دارم و آمدم تقاضا کنم در صورت امکان چکی را که پیش شما دارم اگر ممکن است با تاخیر به شما بپردازم و اجازه بده این بدهی را در اولین فرصت به شما پرداخت کنم. حاج داود با اصرار از مامور خواست جهت صرف چای چند لحظهای محل را ترک کند. پس از لحظاتی از کاسبان دیگر پول تهیه کرد و مبلغ چک برگشتی وی که منجر به بازداشت وی شده به ایشان داد تا بدهی خود را بپردازد. علیرغم بدهی خود این فرد به حاج داود او به دنبال حل مشکل این شخص بود و تمامی همکاران و آن شخص و مامور مات و مبهوت این صحنه بودند. یکی از کارگران به حاج داود معترض بود که او دیگر پول نمیدهد، حاج داود با تشر میگوید او مشکل دارد باید تلاش کنیم مشکل او حل شود.
حاج داود در حل مشکلات دوستان، بستگان و آشنایان همیشه پیشقدم بود. من در نیروی انتظامی خدمت میکردم در طبقه اول منزل ایشان ساکن بودیم، تازه از محل کار آمده بودم، همسرم شام آورد، تلفن موبایل زنگ خورد. اغلب دوستان و آشنایان جهت راهنمایی مشکلات خود تماس میگرفتند. همسرم تلفن را خاموش کرد تا من به راحتی غذا بخورم. حاج داود هر زمان از محل کار به منزل مراجعه میکرد ابتدا مدتی را با نوههای خود با شوق و نشاط همچون سیره پیامبر اکرم (ص) در نقش یک کودک آنان را به دوش و پشت خود سوار و بازی میکرد. ایشان در این لحظه متوجه شد همسرم تلفن را خاموش کرد که از او علت را پرسید. همسرم در جواب گفت نمیگذارند با آرامش غذا بخورد. حاج داود رو به دخترش حدیثی از ائمه اطهار خواند مبنی بر اینکه این عنایت خداوند است، که فردی را برای حل مشکل خود به درب منزل ایشان فرستاده و نباید این عنایت الهی را از ایشان سلب کرد.
حاج داود چند ویژگی معنوی بارز داشت:
۱. توکل فوق العاده به خداوند تبارک و تعالی در امورات
۲. خداوند را ناظر بر همه اعمال دیدن
۳. توسل به ائمه اطهار علیهم السلام
حاج داود نهج البلاغهای زیست و نهج البلاغهای رفت. او نماد اخلاص و ایثار و گذشت بود. عرفان عملی یک شیعه امیرالمومنین (ع) را در حیات خود به نمایش گذاشت، به طوری که بردباری وصبوری و استقامت او در روبرو شدن با مسائل و مشکلات، زبانزد همه بود. به فرموده آیت الله امجد "هرگز لبخند از لبانش دور نمیشد حتی در بدترین شرایط من اسلام را در داود دیدم". حیا، نجابت، ادب و از همه مهمتر سادهزیستی او در خانواده، محیط کار و اجتماع یکسان بود. با دوچرخه به محل کار تردد میکرد، بدون توجه به این که من فرمانده بودم و چه و چه. یک چهره بیشتر نداشت هرگز با نقاب دیده نشد ظاهر و باطن در خانواده، اجتماع، محیط کار یکی بود. در میدان رزم فرماندهی مقتدر، شجاع، متفکر، توانمند، استراتژیست، بابرنامه و هدفمندبود. عقل را سرآمد پیشرفت و توسعه و حل مشکلات میدید. آیندهنگری، اخلاص، ایمان، توکل، واضع شرافت، نجابت، پاکدامنی و همه حسنات و زیباییها در او بود. وقتی به موضوع و مطلبی باور داشت محکم و استوار میایستاد. در چارچوبهای اعتقادی بسیار پایدار و پایبند به اصول و ارزشهای دینی، اخلاقی و انسانی و معتقد به رفتار اصلاحطلبانه و آستانه تحملش در نقد بسیار بالا بود. در ارادت به خانواده معظم شهدا و سرکشی مداوم به آنان و تواضع در مقابلشان کمنظیر بود. در تلاش برای حل مشکلات ایشان جدی و مصر بود. در کمک به ایتام توجه جدی داشت و سعی میکرد فرزندان یتیم و بیسرپرست را مشغول کار و حرفه کند. معتقد بود باید آنان را مشغول بازار کار و حرفه کرد. علاوه بر یادگیری حرفه و تخصص و کسب درآمد، عزت نفس آنان لطمه نمیخورد. و در آنها اعتماد به نفس تقویت میشود. ضمن این که جامعه به سوی گداپروری نمیرود. در حل مشکلات خانوادهها خیلی تلاش داشت.
او مهربان بود و مروج مهربانی، رحمانیت خدا را مقدم بر همه چیز میدانست، معتقد بود وقتی پیامبر مکرم اسلام رحمت للعالمین است باید نگاه ما به همه انسانها از این مسیر باشد.
الگوی عملی او شهید رجایی بود و همیشه از او به عنوان یک انسان ارزشی و ارزشمند یاد میکرد و از برخی خاطرات خود که با آن شهید عزیز به نیکی بیان میکرد، آنچه مرا رنج میدهد این است که چرا یک فرد با این همه خوبیها و خدمات شایان به کشور و نظام به اعتراف موافق و مخالف در حقش این همه جفا رفت؟!
معتقد بود انسان در برخی از امور نقشی ندارد و امور صرفا در حیطه خداوند متعال است و هیچ موجودی توان تغییر در وضعیت را ندارد. از جمله حیات و ممات، رزق و روزی، عزت و ذلت. وی معتقد بود اگر خدا بخواهد کسی عزیز شود تمام عالم بسیج شوند نمیتوانند او را ذلیل کنند و همانطور بالعکس. او حقیقتا یک عارف بود و خدا را هر لحظه ناظر و شاهد اعمال خود میدانست و عالم را محضر خدا میدید.
حاج داود معلمی بزرگ برایم بود، هرچه زمان میگذرد جای خالی او در خانواده و جامعه را بیشتر احساس میکنم، دلم بسیار برایش تنگ میشود. روح بزرگی داشت. افسوس میخورم چرا و چرا بعضی از تنگ نظریها اجازه نداد جامعه از خدمات او بهرهمند شود؟!
هنوز انسانهای شریف و مومن و عزیز در کشور هستند، متاسفانه به عناوین مختلف اجازه داده نمیشود کشور و ملت از تجربیات آنان بهرهمند شوند. امیدوارم ذرهای انصاف در این زمینه به منظور استفاده از تواناییهای این اشخاص فراهم گردد.
وقتی حضرت امیر (ع) ویژگیهای مومن را درخطبه متقین بیان میفرمایند همه آنها را در حاج داود میدیدم و او یک مومن واقعی بود.
تکه کلام او "خدا عاقبت شما را ختم بخیر کند" بود، زیرا برای همه از خدا خوبی میخواست.
او یک انسان با تمام معیارهای انسانی بود، هم چنان که مرحوم امام خمینی فرمود "همه انبیاء الهی و ائمه اطهار علیهم السلام برای انسانسازی آمدند"، به قول مولانا "انسانم آرزوست".
درود میفرستم بر روح بلندش، یاد میکنم از مرحوم حاج آقا نیکبین عزیز و پدر شهید عارف و شاگرد مرحوم شیخ رجبعلی خیاط هر زمان نام حاج داود میآمد میگفت: "آنان در روز ازل انتخاب شدهاند فقط برای به مرحله عمل رساندن مدتی به این جهان آمدند!"
مردان مجرب که به حق پیوستند
از دام تعلقات دنیا رستند
چشمی به تماشای جهان بگشودند
دیدندکه دیدنی ندارد بستند
خداوند او را میهمان سفره پرفیض امام حسین علیه السلام قرار دهد.