موسوی خلخالی کارشناس سیاست خارجی در گفتگو با مستقل:
رقابت ایران و عربستان، هزینههایی گزاف بر منطقه تحمیل کرده است
موسوی خلخالی میگوید: رقابت جدی ایران با عربستان، قطعا هزینههایی گزاف بر منطقه تحمیل کرده است. بههرحال وقتی دو طرف تلاش میکنند، بهنوعی اراده خودشان را بر دیگری غلبه دهند آن کشورهایی که حوزه نفوذشان بوده است، متحمل هزینه میشوند.
ایران و عربستان بهعنوان دو کشور و البته همسایه در منطقه استراتژیک خاورمیانه، به دلایل زیادی فضای تجادلی را تجربه میکنند. این تنازع و جدل دائمی در حالی است که تعامل دوجانبه جمهوریاسلامی با سعودی میتواند هم برای ایران، هم برای عربستان، هم برای خاورمیانه و البته هم برای جهاناسلام دستآورهای بیشماری داشته باشد.
علی موسوی خلخالی، کارشناس مسائل بین المللی در گفتوگو با «مستقل» به واکاوی چرایی اختلافات عمیق و راهکارهایی که میتواند همصدایی بین دو کشور بهوجود بیاورد، پرداخته است:
میتوان ایران و عربستان را مهمترین کشورهای منطقه دانست؟
جایگاه خاصی که این دو کشور در منطقه دارند و نوع روابطشان با جهان، میتواند ایران و عربستان را مهمترین کشورهای خاورمیانه معرفی کند. در واقع ایران در یک منطقه بسیار مهم واقع شده است. این کشور از چهار طرف با مناطق بسیار استراتژیک و حساس دنیا ارتباط دارد. از سمت شرق با آسیای میانه و کشورهای آسیایی، از سمت غرب و جنوب با کشورهای عربی و از سمت شمال با اروپا و حوزه قفقاز. این موقعیت استراتژیک امتیازی ویژه برای ایران به وجود آورده است. همچنین ایران طولانیترین ساحل را در منطقه خلیج فارس و دریای عمان دارد که این منطقه استراتژیکترین منطقه اقتصادی دنیا به حساب میآید. با این توضیح که بیشترین میزان صادرات انرژی از این منطقه انجام میشود.
عربستان سعودی هم بهواسطه اینکه بیشترین میزان صادرات انرژی در دنیا را دارد، میتواند حرفهای زیادی در نظام بینالملل داشته باشد. این کشور شبهِ جزیره پهناوری است که از یک سو با خلیج فارس و دریای عمان هممرز است و از آن سمت با دریای سرخ ارتباط دارد. از آنجایی که عربستان در محیطی بسیار مهم قرار گرفته است، از یک طرف جهان عرب را شامل میشود و از طرف دیگر با آفریقا ارتباط برقرار میکند. عربستان همچنین از لحاظ استراتژیک و جایگاه ژئوپلیتیکی جایگاه ممتازی دارد. مضاف بر اینکه میزبان قبله مسلمانان جهان است و مکانهای مقدس برای عربستان یک امتیاز ویژهای را به وجود آورده است. با شرح این شرایط، میتوانیم بگوییم ایران و عربستان دو کشور مهم منطقه خاورمیانه هستند.
ایران برای عربستان مهمتر است، یا عربستانیها ایران را کشوری تاثیرگذار میدانند؟
طبیعی است، کشورهایی که در یک منطقه همسایه هستند، چه همسایه آبی و چه همسایه مرزهای خاکی، برای همدیگر اهمیت زیادی دارند و نمیتوانیم بگوییم، کدام یک بر دیگری ارجحیت دارد یا کدام یک به دیگری نیاز بیشتری دارد. در واقع هم ایران به عربستان و هم عربستان به ایران نیاز دارد تا با تعاملات منطقهای، تعاملات اقتصادی و هماهنگی در مسائل انرژی بتوانند از همکاری دوجانبه منتفع شوند. با این حال در برههای عربستان تلاش کرد، ایران را نادیده بگیرد و با قدرت تاثیرگذاری ایران در منطقه مبارزه کند که بههمین دلیل در مقاطع مختلف علیه ایران وارد عمل شد. سعودیها با اینکه به لحاظ رسانهای، به لحاظ دیپلماتیک و به لحاظ میدانی علیه ایران تحرکات جدیای انجام دادند، اما در نهایت نتوانستند ایران را نادیده بگیرند. برای همین مجبور شدند برای مذاکره و گفتگو بهسوی ایران دست دراز کنند. البته ایران هم نتوانست نسبت به عربستان بیاعتنا باشد. بههمین دلیل دو کشور برای اینکه برگ تازهای از روابط را بین یکدیگر ورق بزنند، مذاکراتی را شروع کردند. با این توضیح که هرگونه تعامل دوجانبه سودآور است و اساسا «اهمیت رابطهِ مطلوب» باعث میشود، اختلافها و رقابتهای بی فایده در پروندههای مختلف اعم از لبنان، عراق، سوریه، یمن یا ... را کنار بگذارند.
ریشه اختلاف دو کشور از کجا نشأت میگیرد؟
میتوان چند دلیل را برای فاصله گرفتن ایران و عربستان متصور شد. اولین دلیل بهنگاه ایدئولوژیک توسط هر دو کشور بر میگردد. برای عربستانی که خودش را پرچمدار جهان اسلام در فضای اهل تسنن میبیند و ایدئولوژی اهل تسنن افراطی را در برهههای مختلف رهبری میکند، بروز و ظهور یک ایران شیعی که بخواهد پرچمدار جهان تشیع باشد و اینگونه وانمود کند که اسلام میانهرو، اسلام معتدل و به عبارتی اسلامی متفاوت از آنچه که عربستان سعودی ترویج میکند را رهبری میکند، قابل قبول نبود. بههمین دلیل در برهههای مختلفی که تنشهای سیاسی دو طرف تشدید شد و به سمت رویارویی با همدیگر برخاستند، بلافاصله نگاههای مذهبی- ایدئولوژیکشان پررنگ میشد و علیه هم مواضع تندی اتخاذ میکردند. در واقع قبل از اینکه سیاستهای همدیگر را به چالش بکشند، طرز فکر، ایدئولوژی و آنچه که سعی میکنند پیروی کنند و در اصول سیاسیشان لحاظ کنند را به چالش میکشند. در طول ۴۳ سالی که فراز و نشیبهایی را در رابطه ایران و عربستان شاهد بودیم، این مسئله بهطور جدی پررنگ بوده است.
نکته دومی که در مورد اختلافات ایران و عربستان میتوانیم برجسته کنیم، رقابتهای دو کشور در منطقه، چه به لحاظ سیاسی و چه به لحاظ اقتصادی است. هر دو کشور تولید کننده عمده نفت و انرژی هستند که این مسئله سبب شده است، ایران و عربستان از قبل انقلاب تا بهاکنون به نوعی در یک رقابت تنگاتنگ باشند. در واقع هر دو کشور تلاش میکنند، در پروندههای مختلف و در کشورهای مختلف نفوذ طرف مقابل را به حداقل برسانند که نمونههای آن را در عراق و همینطور در لبنان و هم در جاهای دیگر میتوان دید. در زمانی که ایران و عربستان در سوریه، عراق و لبنان رقابت میکردند، در عین حالی که روابط دیپلماتیک در حد سفیر با هم داشتند، باز هم حاضر نبودند به سود یکدیگر صحنه رقابت را ترک کنند و هر دو طرف تلاش میکردند، نفوذ و جایگاه منطقهای یکدیگر را تضعیف کنند. وجود این رقابت که هم سیاسی و هم اقتصادی است، سبب شد دو کشور دائما در رقابت باشند که این رقابتها خیلی جاها رنگ و بوی اختلافات گرفته است.
در بحث انرژی، ایران هم صادر کننده بزرگ گاز است و قبل از تحریمها صادر کننده عمده نفت بود. این درست که ایران در سازه نفت توانایی همسطح عربستان ندارد، اما همچنان در اوپک به عنوان یک بازیگر مهم مطرح است. بههمین دلیل هر زمان که تحریمهای ایران برداشته میشود، عربستانیها به تکاپو میافتند جایگاه ایران در حوزه انرژی را به نوعی با سیاستهای اقتصادی خودشان متعادل و تنظیم کنند. در حال حاضر عربستان بیش از یازده میلیون بشکه در روز نفت صادر میکند. در صورتی که ایران اگر در تحریم نباشد، توانایی صادرات نفت 2 میلیون و ششصد هزار بشکه در روز دارد. بر همین اساس ایران تلاش می کند صادرات نفتش را در طولانی مدت به حداقل ۶ میلیون بشکه نفت برساند که قطعا حوزه صادرات نفتش با کشورهایی که مقصد نفت عربستان هستند، همپوشانی خواهد داشت. پس میتوانیم بگوییم، ریشههای رقابت و ریشههای اختلافات ایران و عربستان هم سیاسی و هم اقتصادی است. البته هم مقوله سیاسی و هم مقوله اقتصادی هر دو کشور را در جاهای مختلف پشتیبانی کرده و سبب شده است، حتی در جاهایی این اختلافات و این رقابتها مضاعف شود.
فضای رقابتی چه هزینههایی به ایران و عربستان و البته منطقه تحمیل کرده است؟
کشمکشهای جدی ایران با عربستان، قطعا هزینههایی گزاف بر منطقه تحمیل کرده است. بههرحال وقتی دو طرف تلاش میکنند، بهنوعی اراده خودشان را بر دیگری غلبه دهند آن کشورهایی که حوزه نفوذشان بوده است، متحمل هزینه میشوند. بهعنوان مثال در لبنان، عربستان به بهانه اینکه حزبالله متحد اصلی و استراتژیک ایران در منطقه و در لبنان دست برتر را دارد، نه تنها صحنه را ترک کرده است، بلکه سرمایهگذاریهایش را از این کشور خارج کرده که این مساله ضربه سنگینی به اقتصاد لبنان وارد کرده و این کشور را با یک بحران اقتصادی سنگینی مواجه کرده است. در پرونده عراق هم در دهه اول هزاره جدید، ایران و عربستان بهواسطه اختلافات سنگین ایدئولوژیکی که در عراق داشتند و به واسطه اینکه عربستان نمیتوانست بپذیرد، جامعه شیعی عراق با حمایت ایران دولتی بر سرکار بیاورند، فضای امنیتی در عراق را به شدت متشنج کرد و تمام تلاش خودش را بهکار گرفت تا دولت شیعی همپیمان و همسو با ایران را ضعیف و ناکارآمد جلوه دهد و حتی به ورطه سقوط بکشاند. هزینه این سقوط حمایت از گروههای افراطی اهل تسننی بود که سبب شد عراقیها تا مدتها از بحران شدید امنیتی و بحران شدید سیاسی رنج ببرند که طبیعتا، این بحران شدید سیاسی و امنیتی را مردم عادی این کشور متحمل شدند. مشابه همین اتفاق را در سوریه و در یمن میتوان مشاهده کرد. در واقع تا زمانی که دو طرف تلاششان بر تضعیف یا شکست اراده هم دیگر باشد، چنین اتفاقاتی ادامه خواهد داشت و طبیعتا تداوم آن هزینههایی را بر کشورهایی که صحنه رویارویی این دو کشور هستند، متحمل خواهد کرد.
توجه به کدام الزامها میتواند تنش را کمتر کند؟
دو طرف باید قدرت همدیگر را به رسمیت بشناسند و بپذیرند، در مناطقی که حضور مشترک دارند، منافع همدیگر را به رسمیت بشناسند و حتی بهدنبال منافع مشترک باشند. اگر ایران در عراق، لبنان، سوریه یا در یمن ثقل و حضور عربستان را به رسمیت بشناسد و عربستان در این کشورها یا هر جای دیگری که به نوعی ایران حضور دارد و یا متحدان ایران در آنجا حضور دارند، قدرت آن متحدان و حضور ایران را به رسمیت بشناسد و در نهایت بپذیرد که ایران قدرتی غیرقابل حذف در آن کشورها و در منطقه است، این امر باعث کاهش تنش خواهد شد. همچنین در برهههای مختلف در زمینه انرژی در دهه ۷۰ یا ۸۰ شمسی یا دهه ۹۰ میلادی ما شاهد رقابت اقتصادی ایران و عربستان بودیم که این رقابت در اوپک متبلور میشد. زمانی که دو کشور با هم همکاری کردند و توانستند در اوپک به تفاهم برسند، تنشهای آنها هم کاهش پیدا کرد.
اسراییل در فضای پیرامون دو کشور چه نوع مداخلهای میتواند داشته باشد؟
تا زمانی که ایران با ایدئولوژی جمهوریاسلامی که در تقابل با حضور و نفوذ اسرائیل در منطقه است و همچنین تا زمانی که اسرائیل از ایران احساس ترس و ناامنی و تهدید میکند، عربستان در مناطقی که حوزه نفوذ ایران است، مداخله خواهد کرد. نهتنها در حوزه نفوذ، بلکه در نوع روابط ایران با کشورهای منطقهای و جهانی اعمال نفوذ خواهد کرد. بهعبارت دیگر همانطوری که نفوذ ایران در رابطه با فرانسه یا ایران و ایالات متحده، یا ایران و اروپا بهطور کل حتی ایران و روسیه مؤثر است، در روابط ایران با کشورهای عربی اعم از عربستان سعودی تا عراق و لبنان هم مؤثر است. بهعنوان مثال وقتی ایران و ترکیه میخواستند، روابطشان را نزدیکتر کرده و رابطهای تنگاتنگ تعریف کنند، اسرائیل احساس نگرانی کرد و بهنوعی تلاش داشت، بر دو طرف و بیش از همه بر طرف ترکی که با اسرائیل ارتباط مستقیم دارد، اثر بگذارد.
در واقع اسرائیل با اعمال نفوذ و تاثیرگذاری بر روابط با عربستان یا با کشورهای عربی که با عربستان ارتباط مستقیم دارند، مثل امارات متحده عربی که الان نزدیک به 2 سال است با اسرائیل رابطهاش را عادی کرده است، یا مصر و اردن که متحدان اصلی عربستان در منطقه و جهان عرب به حساب میآیند، میتواند بر نوع رابطه عربستان با ایران تاثیر مستقیم بگذارد. بهطور کل باید این را در نظر بگیریم، هر نوع رابطهای که یک طرفش ایران باشد، قطعا اسرائیل دخالت خواهد کرد و بر آن تاثیر خواهد گذاشت و تلاش خواهد کرد، آن رابطه را به نوعی تعریف کند که منافع خودش لحاظ شود.