کد خبر : 104081 |

ایران در جامعه بین‌الملل 

بابک ابراهیمی

 استاد دانشگاه 

 

گیسوان آشفته‌ می‌داری 

حرف‌ها ناگفته می‌داری

جانِ ما را کشته می‌داری

درِّ جان را سفته می‌داری

 

قدرتمندترین بازیگران در صحنه جهانی همچنان دولت‌ها هستند ولی نباید سیاست جهانی را صرفأ به سیاست میان دولت‌‌ها تقلیل داد. نهادها و سازمان‌های بین‌المللی و غیردولتی و شرکت‌های چندملیتی نیز در تشکیل نظام بین‌الملل دخالت دارند. تشکیل سازمان ملل در جهت حکمرانی جهانی بوده است ولی عملأ با وجود انکارناپذیری سازمان ملل در جهان مختلف خدمت به بشریت از تأمین صلح و بهداشت گرفته تا رفع قحطی‌ها هنوز راه درازی تا رسیدن به حکمرانی جهانی در پیش دارد و شاید هرگز به حالات آرمانی یا تشکیل جامعه واحد بین‌المللی یا دموکراسی جهانی نرسد. 

 

دموکراسی نه تنها در جوامع ملی معیار محسوب می‌شود بلکه معیاری برای سنجش جامعه بین‌المللی نیز هست و هر چه پاسخگویی بیشتر، آن نظام بین‌الملل به جامعه بین‌الملل و استقرار صلح جهانی نزدیک می‌شود ولی صاحب‌نظران بر این باورند که تنها سازمان‌های بین‌الملل و دولت‌های ضعیف در نظام بین‌الملل پاسخگو هستند و شرکت‌های چند ملیتی، شبکه‌های فراحکومتی، سازمان‌ها و جنبش‌های مذهبی، دولت‌های قدرتمند و شبکه‌های تروریستی به میزان بسیار کمتری پاسخگو هستند. بنابراین با توجه به تعدد بازیگران مذکور در تشکیل نظام بین‌الملل، خاصه پس از ۱۱ سپتامبر / ۲۰‌شهریور در واقعیت شاهد مناطق مختلف صلح Zones of Peace، آشوب Zones of Turmoil، وابستگی متقابل پیچیده Complex interdependence، و واقع‌گرایی Realism هستیم. این نکته دور از ذهن نیست که نمی‌توان اصول حکمرانی جهانی را بر پایه همان اصول حکمرانی خوب در جوامع ملی نهاد ولی همچنان دموکراسی و پاسخگویی یک معیار است و طبعأ جوامع ضعیفی که یا دموکراسی را درک نکرده با موفق به استقرار آن نشده‌اند، شاید برخلاف میلشان کمکی به صلح جهانی نمی‌توانند بکنند.

 

دموکراسی تابع مؤلفه‌های مختلفی درون جوامع ملی می‌باشد و مشخصات خاص خود از جمله قدرت جوامع مدنی را دارد. جامعه مدنی درون هر جامعه ملی معیاری برای دموکراتیک بودن است.

 

اگر به نقش و بازیگری ایران در جامعه بین‌الملل برگردیم، باید به غیبت نه قرنی آن به عنوان یک دولت تمام و مستقل اشاره کرد و موجودیت آن توسط سلاطین ترک که با مشروعیت‌بخشی از سوی خلیفه بغداد رسمیت می‌یافتند، حفظ می‌شد. - خلیفه گاه به‌طور موقت در مرو مستقر می‌شد و دست به جنایت می‌آلود -. در فقدان سازمان‌های بین‌المللی و گفتگو میان ادیان، جنگ‌های صلیبی در می‌گرفت یا مغولان می‌تاختند که در نهایت یورش مغولان که در هفت قرن پیش آغاز و تداوم یافت موجب جمع شدن بساط خلافت از سوی هلاکو خان نوه چنگیز خان شد. این فرصتی به دست داد تا دولت جدیدی به نام ایران پنج قرن پیش تأسیس گردد که به بازیگری جهانی تبدیل شود. این بازیگری جهانی در دوره نادرشاه و قاجارها تداوم یافت و با وجود استیصال قاجار در پی تحولات داخلی (مشروطه) و خارجی (جنگ جهانی اول و اضمحلال عثمانی و قدرت‌گیری روسیه و انگلستان) ایران را در مذاکرات صلح کنفرانس ورسای به عنوان بازیگر جهانی حفظ کردند و همین‌ها حتی در تأسیس جامعه ملل و سپس سازمان ملل، عضو مؤسس بودند. 

 

اکنون نقش ایران را می‌توان در جهان وابستگی متقابل پیچیده Complex interdependence، تعریف کرد، در اصل ایران برای بازیگری جهانی باقی ماندن و طرفدار صلح و عدالت جهانی شناخته شدن، نیازمند تدوین یک استراتژی ملی برای پیش رفتن است. قدرت نرم Soft Power در این میان نقش کلیدی دارد و نه ژست‌های ظاهری چون گفتگوی تمدن‌ها که از سوی دکتر سید حسین نصر در حلقه گفتگو با هانری کربن، فیلسوف فرانسوی، علامه طباطبایی و آیت‌الله مطهری در انجمن شاهنشاهی حکمت و فلسفه ایران مطرح و سپس توسط عطاالله مهاجرانی در دهان محمد خاتمی گذاشته شده است. گفتگوی تمدن‌ها همان گفتگوی فلسفی ادیان ابراهیمی با هم است که در تضعیف بنیادگرایی و رادیکالیسم، و نیز آشکار کردن ضعف‌های مارکسیسم و هگلیسم و مکاتب غیرآزاد فلسفی مؤثر است.

 

گنجینه عظیم ایران اسلامی با حکیمان بزرگی که در قلمرو سرزمین‌هایی از حدود جیحون تا فرات و نیل می‌زیستند، از فارابی و ابوعلی سینا گرفته تا غزالی و سهروردی و ملاصدرا و شاعرانی چون مولوی، سعدی، حافظ و بسیاری برای جهان اسلام سرمایه معنوی قابل تبدیل به تأثیرات مادی است بی‌آنکه اصل سرمایه کم گردد. درک این نکته یکی از رازهای خوشبختی بلندمدت است. گفتگوی درون جهان اسلام و یا اسلام و ادیان غیر ابراهیمی نیز به موازات گفتگوی ادیان ابراهیمی می‌تواند دنبال گردد. جهان، جهان گفتگوست و زبان آن حکمت، در حالی که دین بنیاد معنویت است و دولت در مسیر تأمین معاش به عنوان پیش‌نیاز تأمین معاد. هر چه از گفتگو و درک متقابل بر اساس قدرت نرم کم گردد، تنش جای آن را می‌گیرد. این سخنان هرگز به معنای کاستن از قدرت سخت بازدارنده و حق ذاتی دفاعی دولت‌ها نیست. 

 

این راهبرد حتی به معنای نفی همکاری‌های جنوب - جنوب یا اکتفا بدان نیست بلکه همکاری‌های توسعه‌ای جنوب - شمال نیز در جهان امروز ضرورت می‌نماید. 

 

آنچه قابل تأمل است که همه این موارد به فرهنگ ملی در عمل و نه بر روی کاغذ برمی‌گردد که تبعه دولت ایران یا باشنده ایران چه درکی از ایران و جهان دارد. جهان‌بینی و معرفت‌شناسی نیز وابسته متقابل هستند و بازیگری برجسته برای صلح جهانی در جهان پیچیده با وابستگی‌های پیچیده متقابل ممکن است همانطور که پیش‌تر پیش‌تر احیای ایران، محال ممکن شد، زیرا ایران با عناصر غیرایرانی و به اراده و دست غیرایرانی احیا شد. صفویه سه رکن اصلی نظامی (ترک/ قزلباش)، دیوانسالاری (تاجیک/ فارس) و شیعه (عرب با روحانیانی از جبل عامل لبنان) به دست شاه ترک (به تصریح خود و تأیید تاریخ) به صورت معجزه‌آسایی احیا شد و اعتبارش همچنان بدانان و ققنوس‌واری‌اش است. در این میان عنصر فرهنگ حتی در زمانه صفویان اعتبار و بازیگری اصلی را داشت.

 

تو شاهش بخوان خفته درویش را

ببین تخت آراسته کیش را

شب اندر نیایش برد خویش را

رهِ راست آرد کژاندیش را

خوراند گهی نوش و گه نیش را

نشاید که گرگی درد میش را

 

این نکات هم برای توسعه جامعه مدنی لازم است و هم برای نهادهای مسؤول در تدوین یک استراتژی علمی پیشبرد در جهان به سرعت گذرای امروز هزینه - فایده. 

 

گره خورده تقدیر بر قرعه‌ خوش

بیاویز دستار با درعه خوش

قلندر شو و شب به تکرارِ می

به پیمانه پیما نه بر جرعه‌ خوش