نقدی بر سخنان سعید لیلاز
روح الله سوری
روزنامهنگار
سعید لیلاز اخیرا مصاحبهای با روزنامه اعتماد داشته که جان کلام صحبتهای ایشان در این مصاحبه را میتوان در چند مورد زیر خلاصه کرد:
*ضامن و حافظ هر توافقی موازنه قواست و موازنه قوا نیز معنایی جز قدرت نظامی ندارد.
*با داشتن توانایی ساخت بمب اتم ایران امن تر خواهد بود.
*جمهوری اسلامی ایران نخواهد توانست در سایه اتمی شدن به ملت خویش ظلم کند.
*مشکل اصلی اقتصاد ایران داخلی و ناشی از ساختارهای معیوب اقتصادی است.
آقای لیلاز صراحتا بر این باور است که داشتن بمب هستهای که البته ایشان به دلایلی که احتمالا برای خودشان مشخص است ترجیح میدهند در برخی مواقع به جای آن از توانایی دستیابی به سلاح هستهای استفاده کنند، قادر خواهد بود که به تهدید سرزمینی و امنیتی ایران بویژه از سوی اسرائیل و آمریکا خاتمه دهد که در نهایت با شکلگیری چنین شرایطی و بواسطه پذیرش دوفاکتوی یک ایران با توانمندی ساخت سلاح هستهای از سوی غرب، میتوان به رفع مشکلات داخلی که از نظر ایشان علت اصلی وضعیت کنونی میباشد امید بست.
به نظر میرسد استدلال آقای لیلاز واجد ایرادات مهمی باشد که ایشان آگاهانه یا ناآگاهانه چشم خود را بر این ایرادات بسته است. در درجه نخست ظاهرا جناب لیلاز متوجه این موضوع نیستند که تنش هستهای ایران با غرب که بیش از دو دهه است ایران را وارد یک ماراتن توانفرسا نموده از اساس بر سر ممانعت از دستیابی ایران به توانمندی ساخت سلاح هستهای بوده و توافق برجام در سال 2015 نیز دقیقا به خاطر تامین این هدف برای غرب (و البته در کنار آن روسیه و چین) شکل گرفته است. درست به همین دلیل است که هر توافقی که امکان دستیابی ایران به سلاح هستهای را بپذیرد اساسا از نظر اروپا و آمریکا توافق محسوب نخواهد شد. مشخص نیست که جناب لیلاز چگونه و بر اساس چه مقدماتی به این نتیجه گیری رسیدهاند که ایران ضمن حفظ توانمندیهای کنونی که دستیابی به سلاح هستهای را برای آن امکانپذیر میسازد میتواند با غرب وارد یک توافق شود و مهمتر اینکه چگونه رسیدن به چنین وضعیتی از نگاه ایشان قادر به تامین امنیت ایران خواهد شد. به نظر میرسد مسیر تجویز شده آقای لیلاز عملا معنا و نتیجهای جز برهم زدن میز مذاکره نخواهد داشت. هرچند که سعید لیلاز از یک توافق موقت سخن میگوید اما ظاهرا حرف اصلی ایشان چیزی جز این نیست.
گزاره دیگری که لیلاز بر آن تاکید کرده است این است که جمهوری اسلامی ایران در سایه اتمی شدن قادر به ظلم کردن به ملت خویش نمیباشد. باز هم در اینجا آقای لیلاز ادعایی را مطرح کرده که برای آن شواهد و دلایل متقن و استواری ارائه نداده است. ایشان برای اثبات مدعای خود صرفا به ذکر این جمله اکتفا کرده که توده ایران گل رس نیست و از این لحاظ میتوان بین کره شمالی و ایران اتمی تفاوت قائل شد. واقعیت آن است همانطور که خود لیلاز هم در این مصاحبه اشاره کرده است آنچه که در تعامل میان واحدهای مختلف (چه در رابطه میان دولتها با هم و چه در رابطه دولتها و جوامع) عامل تاثیرگذار به حساب میآید همان موازنه قواست. بنابراین اگر بخواهیم براساس استدلال آقای لیلاز صحبت کنیم ایشان باید توضیح بیشتری بدهند که دستیابی به سلاح هستهای، موازنه قوا میان دولت و جامعه را به چه شکلی تغییر خواهد داد که از نظر وی منجر به تضمین ظلم نکردن دولت به مردم خواهد شد و آیا دستیابی به سلاح اتمی منجر به افزایش قدرت جامعه نسبت به دولت و تغییر مثبت موازنه به نفع آن خواهد شد یا عکس این موضوع میتواند صادق باشد؟
استدلال دیگری که آقای لیلاز مورد اشاره قرار دادهاند و در سراسر مصاحبه هم به چشم میآید تاکید ایشان بر نقشی است که مشکلات داخلی بویژه در حوزه اقتصاد در شکلگیری وضعیت کنونی ایفا کرده است. تاکید بر وجود مشکلات داخلی و مهم دانستن آن البته سخن تازهای نیست و پیش از این نیز بسیاری بر آن تاکید داشته اند. در اینجا میتوان با آقای لیلاز همعقیده بود که حتی توافق برجام هم در صورت تداوم روندهای معیوب کنونی در ساختار اقتصاد، قادر به حل ریشهای مشکلات ما نخواهد بود. اما در اینجا چند نکته وجود دارد که به نظر میرسد آقای لیلاز آنها را نادیده گرفته است، اول اینکه بخش مهمی از روند و چگونگی حل این مشکلات ساختاری داخلی به نحوه تعامل ایران با دنیای بیرون گره خورده است که به عنوان نمونه در این رابطه میتوان پیوستن ایران به FATF را مثال زد. دوم اینکه اساسا زمانی کشورها دست به اصلاحات ساختاری خواهند زد و یا زمانی این اصلاحات نتیجه بخش خواهد بود که کشورها با دنیای خارج وارد تعامل و بده و بستان شده باشند در غیر اینصورت کشورهایی چون کره شمالی چه نیاز و الزامی برای انجام اصلاحات ساختاری در اقتصاد خود میبینند. مشخص نیست چگونه یک ایران منزوی و تهاجمی (عنوان مورد اشاره آقای لیلاز) قادر به حل مشکلات داخلی خود میباشد این در حالیست که شرایط تحریم و بسته شدن باب تعاملات اقتصادی با دنیای بیرون، ایجاد کننده و تسهیل کننده رانت و فساد خواهد بود که موارد متعدد آن را همچون بابک زنجانی شاهد بودهایم.
به هر حال آنچه راجع به کلیت حاکم بر مصاحبه آقای لیلاز میتوان بیان کرد این است که هیچ تضمینی نیست اگر ایران به سلاح هستهای دست پیدا کند تهدید امنیتی و سرزمینی از بین برود؛ چرا که اولا در اینجا باز هم همان موازنهای که آقای لیلاز از آن یاد میکند عامل تعیین کننده میباشد و سطح موازنه هستهای میان کشورها مولفهای مهم در ابعاد و عمق بازدارندگی به حساب میآید. دوما هستهای شدن ایران از طریق تغییر روابط امنیتی و نظامی کشورهای همسایه میتواند به منبعی برای افزایش تهدیدات علیه ایران بدل شود. از سوی دیگر نیز بخش عمدهای از مشکلات ساختاری اقتصاد در داخل به شدت با مشکل خارجی در ارتباط است که حل نشدن این مشکل خود عاملی برای ایجاد ساختارهای فسادزا و رانتی خواهد بود.