کد خبر : 102498 |

فساد فولاد مبارکه

فرهاد قنبری 

فعال حوزه رسانه

 

فریدمن اقتصاددان معروف آمریکایی می‌گوید: «اگر مدیریت یک شنزار را به بخش دولتی واگذار کنید، پس از پنج سال با کمبود شن مواجه می‌شوید».

 

در ایران اگر ریشهٔ تمام اختلاس‌ها و مفاسد اقتصادی را بگیریم در نهایت به همین جملهٔ فریدمن خواهیم رسید.

 

جوامع غربی نه دیوانه و نه دنبال لِه‌کردن طبقهٔ مستضعف بودند که در نهایت به دولت حداقلی و دست نامرئی بازار رضایت داده و همه چیز را به معنای واقعی به بخش خصوصی و خود مردم سپردند. آن‌ها بیشتر از همهٔ ملت‌ها در مورد ذات منفعت‌طلب و سودجوی انسان به تأمل و تفکر پرداختند و خیلی زود متوجه شدند که انسان ذاتاً خودبین و خودخواه است و بهترین راه برای مهار این غریزهٔ انسان و جلوگیری از مفاسد اقتصادی سپردن تمام حوزه‌ها به دست خود مردم و بخش‌های خصوصی و در مقابل اِعمال قوانین سفت‌وسخت و نظارت بر حوزه کار و مالیات است.

دول غربی با چنین روشی (در کنار نظام تربیتی و آموزشی کارآمد) خود مردم را به پلیس و ناظر اموال خویش تبدیل کردند و اجازهٔ دزدی و سوءاستفاده از اموال عمومی را به حداقل رساندند.

 

حال در ایران اگر می‌خواهیم بدانیم چرا با تغییر دولت‌ها از وزیر تا مستخدم ادارات عوض می‌شود. اگر می‌خواهیم بدانیم چرا استقلال و پرسپولیس و کلاً ورزش ایران در این وضعیت اسفناک است. اگر می‌خواهیم بدانیم بانک‌ها با مردم و زندگی مردم چه کرده‌اند و می‌کنند. اگر می‌خواهیم بدانیم، چرا از انتخاب رئیس تا هیأت امنای مهم‌ترین نهادهای علمی کشور در اختیار دولت است. اگر می‌خواهیم بدانیم ریشهٔ این میزان ناکارآمدی و فساد در کجاست. اگر می‌خواهیم چرایی این میزان حرص و ولع جریان‌های سیاسی در رسیدن به قدرت را درک کنیم. اگر می‌خواهیم چرایی وجود بیش از دویست و پنجاه هزار میلیونر دلاری در کشور را بفهمیم. اگر می‌خواهیم بدانیم که چرا رانت عضویت در شورای شهر یک شهر کوچک کشور، از رانت محتمل ریاست‌جمهوری بسیاری از کشورهای دیگر بیشتر است. اگر می‌خواهیم بدانیم چرا حبیب کاشانی و مهدی تاج نباید فدراسیون فوتبال را رها کنند. اگر می‌خواهیم بدانیم دلال تحریم چه معنایی دارد. اگر می‌خواهیم بدانیم شکل‌گیری دلال دلار و دلال فردایی و این بازارهای کثیف رانتی در کجا ریشه دارد. اگر می‌خواهیم بدانیم چرا قیمت لاستیک ماشین یک مدیر دولتی از کل دارایی یک کارگر روزمزد بیشتر است. اگر می‌خواهیم به این فاصلهٔ طبقاتی اسفناک و هزار مشکل ریزودرشت دیگر پی ببریم باید به همین مسئله توجه داشته باشیم. 

 

و در سوی دیگر سال‌هاست که برخی به اسم حمایت از مستضعفان و با استفاده از سخنان بی‌معنی برخی روشنفکران چپ‌زده به بهانهٔ مبارزه با نئولیبرالیسم (کدام لیبرالیسم؟) اقتصاد و معیشت مردم را به گروگان گرفته‌اند و هر گاه که اندک صدایی برای خصوصی‌سازی بلند می‌شود سریعاً تریبون‌هایشان را در دانشکده‌های علوم‌اجتماعی برپا کرده و استاد- شومن‌هایشان دست‌به‌کار می‌شوند.