کد خبر : 101737 |

مردم یا حالش را ندارند یا می‌گویند فرقی نمی‌کند در انتخابات شرکت کنیم یا نکنیم

میزان مشارکت مردم در انتخابات اخیر پایین بود. باید کاندیدای مطلوبی بین نامزدها باشد تا مردم در انتخابات شرکت کنند. معمولاً این طور است که ۳۰ درصد مردم حالش را ندارند که در انتخابات شرکت کنند یا اینکه می‌گویند فرقی نمی‌کند در انتخابات شرکت کنیم یا نکنیم.

به گزارش مستقل آنلاین محمدرضا باهنر دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین با اشاره به اینکه نباید دولت‌ها را سیاه یا سفید ببینیم، گفت: با وجود آنکه من یک فعال سیاسی مشهور هستم و دارای مواضعی هستیم که آن رفتار در اصولگرایی تعریف می‌شود اما قبول ندارم که ما به یک دولت فقط به‌به بگوییم و دولت دیگر را کاملا نقد کنیم.

 

متاسفانه در کشور این افراط و تفریط‌ها وجود دارد. دولتی که روی کار می‌آید مخالفان و رقبای آن تلاش می‌کنند به هر شکلی دولت را ناکارآمد جلوه دهند و اگر بتوانند کارشکنی کرده و نگذارند طرف موفق شود. یک عده هم طرفدار دولت هستند و فکر می‌کنند بر دامن کبریایی دولت نباید گردی بنشیند، بنابراین من این تحلیل را قبول ندارم.

 

بخش‌هایی از گفت‌وگوی باهنر با ایلنا به شرح ذیل است:

* دولت نباید فکر کند فقط سر زدن به مردم مشکلات را حل می‌کند، یکی از کارهای اشتباه وزرا این است که در هر سفر کلی وعده و وعید می‌دهند. در صورتی که امکانات وجود ندارد که وعده می‌دهند، مشکلات با شیوه دستوری حل نمی‌شود. یک سری لوازم و مقدمات می‌خواهد. دولتمردان بروند سر بزنند و همدردی کنند، برنامه تعریف کنند برای حل مشکلات اما وعده و وعید ندهند.

* هدفمندی یارانه‌ها بحث هزار تومان و ۱۰۰ هزار تومان نیست. هر ۱۰۰۰ میلیارد تومان را یک همت می‌گویند، بحث ۱۰۰ و ۲۰ و ۵۰ تا همت نیست خیلی بالاتر از این حرف‌هاست و باید سامان پیدا کند.

* یکی از بزرگترین مشکلات اقتصادی کشور، عدم تعادل بودجه عمومی دولت است. یعنی دولت ۱۰۰ تومان درآمد و ۱۵۰ تومان خرج دارد. اگر بگوییم تورم، کمبود کالا، معیشت مردم و غیره همه این‌ها به این نقطه‌ای برمی‌گردد که دولت ۱۰۰ تومان درآمد دارد و ۱۵۰ تومان خرج دارد و ما تا زمانی که تولیدمان بر مصرف‌مان پیشی نگیرد، پیشرفت نمی‌کنیم.  کشورهای توسعه‌یافته تولیدشان دو برابر مصرفشان است، اما در کشور ما مصرف دو برابر تولید است. ما یک کشور ۱۰۰ میلیاردیورویی هستیم اما همه می‌خواهیم مثل کشور ۵۰۰ میلیاردیورویی زندگی کنیم.

* ژاپن ۱۶۰ میلیون جمعیت با حدود ۶۰۰ هزار کارمند دارد. ما ۸۰ میلیون جمعیت با ۴ میلیون کارمند داریم. این کارمند تقصیر ندارد. ساختار مشکل دارد و این کارمند وقتی سر کار می‌رود، هر ۲۴ ساعت، ۲۰ دقیقه کار مفید انجام می‌دهد اما در ژاپن در هر ۲۴ ساعت یک فرد ۶ ساعت و ۲۰ دقیقه کار مفید انجام می‌دهد. در بودجه عمومی، دولت هر چه از مالیات و نفت و غیره در می‌آورد فقط باید حقوق بدهد و پول ندارد آجر روی آجر بگذارد و کاری را جلو ببرد.

 

چون در کشور ما بیکاری زیاد است همین الان فشار سنگینی است که یک عده دیگر را استخدام کنید. مثلا در مجلس طرح می‌آوردند که حق‌التدریسی را استخدام کنید. اخیرا می‌گفتند مهندسین کشاورزی را در بانک کشاورزی استخدام کنند و کمیسیون اجتماعی کار وحشتناکی انجام می‌دهد که می‌گوید همه پرسنل قرارداد معین را پیمانی کنید و ۷۰۰یا۸۰۰ هزار نفر به نان خورهای دولت اضافه کردند. بله به نماینده که می‌گویی او می‌گوید هر کدام از این افراد زن و بچه دارند و امنیت شغلی می‌خواهند. اما هنوز این باور را نداریم که وظیفه دولت تولید اشتغال است نه محل اشتغال.

* ما چندین سال قبل، در مجمع تشخیص مصلحت نظام، سیاست‌های کلی انتخابات را تصویب کردیم. پیشنهادهایی محضر حضرت آقا تقدیم کردیم و ایشان هم سیاست‌های کلی انتخابات را ابلاغ فرمودند و قرار شد قانون جامع انتخابات را دولت و مجلس بنویسند. دولت هم لایحه خود را با تاخیر داد. اخیرا هم شنیدم حضرت آقا به دولت دستور دادند که این مسئله را حل کند. قانون انتخابات ما یک قانون جامع نیست اینکه ما ۲۹۰ کرسی مجلس داریم و پانزده هزار نفر برای این کرسی‌ها ثبت‌نام می‌کنند، خیلی کار غیرعادی است.

* از آن طرف هم انتخابات باید به گونه‌ای باشد که در آن فضای سیاسی باز باشد. یعنی اگر در انتخابات ریاست جمهوری ۵ نفر هم تایید می‌شوند _ من هم معتقدم نباید بیش از این تعداد تایید شوند_ اما باید همین تعداد، ۵ تفکر موجود کشور را نمایندگی کنند. بحث ما امروز، هنجارشکنان و فتنه‌گرها نیست. اگر کسی خواست علیه نظام کار کند تحویل قوه قضائیه یا سازمان‌های اطلاعاتی می‌شود. اما کسی که می‌خواهد در چارچوب نظام کار کند نه.

 

من مدعی هستم باید در انتخابات ریاست‌جمهوری وقتی تمام شهروندان ایران پای صندوق می‌روند کاندیدای مطلوبی بین نامزدها ببینند تا در انتخابات شرکت کنند وگرنه ۵۰ درصد مردم در انتخابات شرکت نمی‌کنند. البته من نمی‌گویم ۵۰ درصدی که در انتخابات اخیر شرکت نکردند همه آنها کاندیدای گمشده داشتند، معمولاً این طور است که ۳۰ درصد مردم حالش را ندارند که در انتخابات شرکت کنند یا اینکه می‌گویند فرقی نمی‌کند در انتخابات شرکت کنیم یا نکنیم. اما ۴۹ درصد رکورد کمینه بدی بود و باید در همه بخش‌ها باز شود.

* در  مورد آقای لاریجانی هم همین بحث‌ها مطرح شد. چیزی که به ذهن می‌رسد این است که ردصلاحیت آقای لاریجانی مخصوصاً با آن دلایلی که شورای نگهبان آورد، چیز عجیبی است. اینکه شورای نگهبان در پاسخ بگوید رای ما مخفی است و آقایانی که رای دادند دلایل رای‌شان را نمی‌گویند و اعلام نمی‌کنند، درست نیست. این طور که نمی‌شود.

 

آقایان باید حداقل دلایل رای خود را بگویند که به این دلیل و به این دلیل فلانی صلاحیت ندارد یا دارد. اگر اینطور باشد آن گاه متهم می‌شوند به اعمال سلیقه که انصافا فقها و حقوقدانان شورای نگهبان دنبال اعمال سلیقه نیستند.