مدیریت کلان و منافع ملی
کورش الماسی
روزنامهنگار
بر کسی پوشیده نیست که شهروندان دچار انواع دشواریها در عرصههای گوناگون به ویژه معیشتی و اقتصادی هستند. اینکه انواع چالشهای اجتماعی و ملی که ریشه در ناکارآمدی مدیریت کلان سیاسی دارد، غیر قابل انکار است. اما پرسشی که باید پاسخ داده شود، اینکه دلایل ناکارآمدی مدیریت کلان سیاسی چیست؟ چرا شهروندان کشوری با این همه منابع و ذخایر خدادادی، شهروندان وطندوست، جوانان تحصیلکرده و با انگیزه، نخبگان عالم در عرصههای گوناگون "علمی"، تاریخ کهن و پرافتخار و ... باید این همه گرفتار انواع چالشهای دشوار و غیرمنطقی باشد؟
شاید ریشهایترین یا سر منشاء تمامی چالشهای اجتماعی و ملی که زیست شهروندان را طاقتفرسا کرده است، فقدان درک مشترک میان نخبگان و متنفذین پیرامون چیستی و چرایی مدیریت کلان (حکمرانی، حاکمیت) باشد. بنابراین، به منظور ایجاد درک مشترک و کاربردی، تبیینی مختصر و کلی از چیستی و چرایی مدیریت کلان سیاسی در این موجز ارایه میشود.
حکمرانی چیست؟ اگر نگاهی تاریخی به دلایل ایجاد و رشد انواع نهادهای اجتماعی بیندازیم، خواهیم دید که در گذشتهها نهادهای اجتماعی مثلاً، بیمارستانها، مدارس، سازمان آب و برق، قوه قضائیه، مساجد، نهادهای دفاعی، داد و ستد و...به شکل امروزی وجود نداشتهاند. اینک توسعه نهادهای اجتماعی برآیند تلاش خستگی ناپذیر انسانها، برای تدبیر راهکارهای کمهزینه و سهلتر به منظور رفع انواع نیازهای انسانی است. حکمرانی را میتوان مدیریت انواع نهادهای اجتماعی که ابزارها و سازوکارهای جمعی برای برطرف کردن انواع نیازها است، درک و تلقی کرد.
شاید کاربردیترین روش درک اهمیت مدیریت کلان (حاکمیت)، طرح این پرسش باشد، اگر در جوامع انسانی ساختار حکمرانی در قالب نهادهای گوناگون حکومتی وجود نداشته باشد، چه میشود؟ سادهترین پاسخ میتواند این باشد که بدون حکومت جامعهای وجود نخواهد داشت. به عبارتی، هستی جامعه با سازوکار حکمرانی قابل درک است.
نیازهای انسانی، نهادهای اجتماعی و پدیدار شدن حکمرانی (مدیریت تلاش جمعی برای حل و فصل انواع نیازها) سیر تکاملی و ساختار قابل فهم، چیستی و چرایی نهاد حکومت است.
مثلاً، روند توسعه ابزار دفاعی از گذشتههای دور تا به امروز شامل چوب، سنگ، نیزه، تیر و کمان، شمشیر، .... انواع سلاحهای آتشین مثل توپ، تانک، هواپیما، موشک، لیزر و ... بوده است. بنابراین، کاملاً منطقی است که تصور کنیم مدیریت دفاعی در دورانی که ابزار نبرد تیر و کمان، شمشیر و ... بوده است بسیار متفاوت از دورانی است که در آن ابزارها و سلاحهای دفاعی موشکهای قاره پیما، تسلیحات شیمیایی، لیزری، اتمی و ... میباشد.
نخبگان، صاحب منصبان و متنفذینی که دیدگاههای غیرکاربردی پیرامون چیستی، چرایی و کارکرد حکمرانی دارند، لازم است به سیر توسعه انواع نهادهای اجتماعی از زمان جوامع ابتدایی تا به امروز توجه داشته باشند، تا درکی واقعی، کاربردی، قابل فهم از چیستی و چرایی حکمرانی دریافت کنند.
انسانها خالق اندیشهها نیستند، بلکه اندیشهها را کشف میکنند. اینکه حکمرانی و حاکمیت چیست و چه کاربردی دارد، محصول خلق تعاریف (تاریخی، متافیزیکی، آرمانی، رویایی و ...) سلیقهی برخی اذهان نیست، بلکه "برآیند فهم سازوکار شرایط و امور زیست انسانی است".
شاید برخی نگارنده را سادهاندیش تلقی کنند. اما به باور نگارنده، شاهکلید حل و فصل انواع چالشهای بسیار دشوار و خطرناک اجتماعی و ملی "فهم جمعی و به ویژه میان نخبگان و صاحبمنصبان وطن دوست، از چیستی مفهوم و کارکرد حکمرانی یا حاکمیت است". به عبارتی تصور فقدان یک جامعه بدون سازوکار حکمرانی؛ کارکرد، چیستی، ضرورت و اهداف ساختار حکمرانی را برای ما نمایان میکند.
تضعیف شدید اخلاق سیاسی، روابط خارجه پرهزینه، آموزش و پرورش سردرگم، بهداشت و درمان بسیار گران و کمیاب، .... و به ویژه فقر گسترده در جامعه برطرف نخواهد شد، مگر اینکه نخبگان، متنفذین و صاحب منصبان وطنپرست به درک مشترک، کاربردی و فراجناحی پیرامون چیستی و چرایی حکمرانی و مدیریت کلان سیاسی نایل شوند.
در صورتی که تلاش شود، به هر دلیل (به ویژه به دلایل سوداگرانه و پیگیری اهداف غیر ملی) تعریفی (تاریخی) سلیقهای و غیرصادقانه از چیستی و چرایی حکمرانی که برگرفته از شرایط عینی نیست را خلق کنیم، پیامد چنین ترفندی، جز ظهور انواع چالشهای اجتماعی و ملی که نشان آشکار از ناکارآمدی مدیریت کلان سیاسی است در پی نخواهد داشت.
در جهانی که کشورهای قدرتمند و زورگو به اشکال گوناگون، پیوسته در حال غارت منابع و داراییهای ملی کشورهای ضعیف هستند، کشوری که نخبگان آن فهم کاربردی از چیستی و چرایی حکمرانی نداشته باشد، هیچ شانسی برای کارآمدی، دفاع و پایداری نخواهد داشت.
شاید با توجه به تبیین بسیار کلی فوق بتوانیم به دو پرسش پاسخ مختصری دهیم.
حکمرانی چیست؟ "مدیریت تلاش جمعی" که در نهادهای گوناگون تبلور مییابد، به منظور تهیه، تامین و تحقق انواع نیازهای حیاتی شهروندان (انسانها) است.
وظیفه حکومت چیست؟ تنها وظیفه قابل فهم و قابل توجیه حکومتها، ایجاد بسترها و سازوکارهای ضروری که شهروندان بتواند از طریق آنها نیازهایی چون غذا، لباس، مسکن، بهداشت و درمان، امنیت، آموزش، نشاط، امید و ... را تهیه و تامین کنند، میباشد. هیچ صاحب منصبی، اخلاقاً و منطقاً حق ندارد با ترفندهای گوناگون اهداف و سیاستهایی را که مغایر منافع جمعی (ملی) است (تخاصم کور با دیگر کشورها، توسعه و بهبود زیست شهروندان کشورهای دیگر، هزینه برای آرمانهای رویاگونه و ناممکن و ...)، را پیگیری کند.
برای نقد دلسوزانه، صادقانه و سودمند ناکارآمدی مدیریت کلان، ما نیازمند یک معیار یا متر هستیم. به باور نگارنده، یگانه متر سیاسی که میتوان با آن عملکرد مدیریت کلان سیاسی را ارزیابی و نقد کرد، "متر منافع ملی" است.