کد خبر : 101071 |

زنان بدحجاب از حس کمبود و افسردگی رنج می برند

زنان بدحجاب که حجاب رسمی را رعایت نمی کنند علاوه بر آسیب هایی که به جامعه می زنند خودشان نیز از حس کمبود و افسردگی رنج می برند.

به گزارش مستقل آنلاین زنان بدحجاب تنها به خودشان آسیب نمی زنند بلکه تمام گروه های سنی در معرض آسیب قرار می دهند.

شل حجابی در جامعه ایران به سمت «بدحجابی» پیش رفته است. منظور از بدحجابی، عدم رعایت حجاب شرعی نیست بلکه نوعی از پوشش است که به عرضه جنسی فرد می‌پردازد و حس جنسی را در جامعه افزایش می‌دهد.

این اتفاق علاوه بر اثرات وضعی در روح و جان خود فرد بدحجاب به طور مستقیم و غیرمستقیم آسیب‌هایی را در جامعه ایجاد می‌کند که اغلب حتی خود افراد بدحجاب از آن غافل‌اند. شاید اولین گواه چنین ادعایی این باشد که خود این افراد اولین گروهی هستند که از این ماجرا آسیب می‌بینند. در زیر گروه‌های آسیب‌پذیر و علت‌های آن را به طور اجمالی بررسی می‌کنیم:

اول؛ خود زنان بدحجاب: بدحجابی چند اثر مهم روی خود این زنان می‌گذارد. یکی این که آنها را وارد رقابت خودنمایی می‌کند که این رقابت هیچ پایانی ندارد. از طرفی هر چه زمان می‌گذرد به دلیل افزایش طبیعی سن و از بین رفتن زیبایی‌های ظاهری، احساس ضعف و عدم اعتماد به نفس سراغ این افراد می‌آید. احساس افسردگی ناشی از عدم توانایی رقابت یکی از مهم‌ترین آسیب‌های اجتماعی ناشی از بدحجابی است که سراغ خود این افراد می‌آید.

دوم؛ کودکان: بنا به آنچه در ابتدا گفتیم مسئله بدحجابی معادل نبود حجاب نیست. پوشش‌های نامتعارفی که در جامعه باب شده است سبب می‌شود که کودکان در برخورد با چنین پدیده‌هایی ذهنشان درگیر مسائل جنسی شود. درگیری ذهنی و مشاهده چنین فضایی در جامعه سن بلوغ را کاهش داده و آسیب‌های بعدی را ناشی می‌شود.

سوم؛ نوجوانان: افزایش تحریک جنسی در جامعه نوجوانان را هم درگیر خود می‌کند. نوجوانان به دلیل اینکه فاصله جدی تا زمان ازدواج و امکان رفع نیاز جنسی خود دارند تحت فشار سنگین شرایط روحی و روانی بلوغ قرار می‌گیرند و تصاویر ناهنجار بدحجابی در جامعه نیز به فشار روحی می‌افزاید. نوجوان در چنین شرایطی ظرفیت بالایی برای درگیری با انحرافات جنسی پیدا می‌کند. انحرافاتی که آسیب‌های جسمی و روحی فراوانی در پی خواهد داشت.

چهارم؛ جوانان: طیف جوان به دلیل استقلال بیشتری که در مواجهه با افزایش سطح تحریک جنسی جامعه می‌تواند از خود بروز دهد مستعد رفتارهای خطرناک‌تری است. از طرفی فرهنگ جامعه به سمتی پیش رفته که عموما خانواده‌ها یکی از شروط اصلی ازدواج را فراهم بودن امکانات اقتصادی می‌دانند اما تامین این شرایط برای افراد دشوار است. به همین منوال آمارهای ازدواج نیز کاهش داشته است و جوانان مسیر دشواری را برای رفع مشروع نیازهای خود پیش روی خود می‌بینند. فشار ناشی از افزایش تمایلات جنسی جامعه نیز این مسیر را با آزارهای روحی و روانی بیشتری همراه می‌کند و می‌تواند سبب انحرافات متعددی نیز بشود.

پنجم؛ نهاد خانواده: هر چهار گروه بالا زمانی که درگیر یک بحران می‌شوند خود به خود نهاد خانواده را هم درگیر بحران می‌کنند. پدر و مادری که کودک و نوجوان و جوانشان درگیر یک مشکل باشد گویی خودشان درگیر آن مشکل هستند. هر آسیبی که به اعضای خانواده وارد می‌شود، سایر اعضا را هم بی‌نصیب نمی‌گذارد.

از سوی دیگر محبت و علاقه میان زن و مرد در یک خانواده در صورتی که هر کدام ذهنیتی به فرد دیگری داشته باشند سست می‌شود. خودنمایی زنان در جامعه باعث می‌شود مردان ناخودآگاه به قیاس ذهنی همسران خود با زنان دیگر بپردازند. ضمن اینکه خود این زنان نیز ممکن است در معرض اقبال مردان دیگری قرار بگیرند و نسبت به خانواده خود دلسرد شوند. در حالی که این قیاس‌ها بیشتر جنبه ظاهری دارد و همین امر لطمه جدی را به رابطه زوجین وارد می‌کند./فارس