با بازندهها همکاسه نشوید
سیدقائم موسوی
تحلیلگر سیاسی
در شرایطی که نظم جهانی به سمت نظام دو یا چند قطبی منعطف در حرکت است، بسته به جایگاه، وزن و استراتژی کشورهای غیرقطب؛ بهترین راهبرد اتخاذ سیاست شناوری متوازن است. این استراتژی کمک میکند تا در صورتی که اولویت منافع ملی باشد، ابتکار عمل برای اتخاذ بهترین و ممکنترین راه حلها فراهم باشد.
چالشهایی که اکنون در سطح جهانی در جریان است، رقابتی حیاتی میان موافقان وضع موجود و مخالفان آن است. به صورت واضح آمریکا و همپیمانانش قصد دارند نظم کنونی حفظ شود و کشورهای تجدیدنظرطلب در سطوح جهانی و منطقهای را کنترل نمایند.
به عبارتی بنا دارند از تغییر فرمول یکجانبهگرایی به چند جانبهگرایی ممانعت به عمل آورند. این هماوردی در تجاوز روسیه به اوکراین، بحران انرژی، غذای جهانی و احتمالا بحران تایوان خودش را آشکار کرده است.
سناریوی پیچیده و فرسایشیِ فروپاشی احتمالی نظم مستقر و برآمدن نظم جدید، میتواند برای قدرتهای منطقهای فرصت و تهدید توأمان جدی باشد. تحلیل شرایط و برآورد از کناکنش قدرتهای جهانی، اگر به صورت واقعبینانه آنالیز نشود، قادر است خسارتهای جبرانناپذیری را متوجه منافع و حتی کیان یک کشور نماید.
اگر مکنونات و آرزوهای حکام جای برآوردِ درست رخدادها را بگیرد، منجر به سیاستهای زیانبار خواهند شد. مسئلهای که برای نمونه در کوران جنگ جهانی دوم منجر به اشغال ایران توسط متفقین شد.
اکنون و با اتخاذ سیاستهای یکسویه که هم نقضکنندهٔ سیاست عدم وابستگی به شرق و غرب هستند و هم از نقطه نظر درک شرایط بین المللی، ساده به نظر میرسند، کشور به سمت افتادن در تلهای میرود که ایران را وارد وضعیت خطیری نماید.
مشخصاً حضور پوتین در تهران برای تقسیم غنایمِ بعیدِ تجاوز روسیه به اوکراین با جمهوری اسلامی نیست بلکه تماماً در راستای منافع آنها تعریف شده بود. پوتین از انزوا خارج شد و با وعدههای سرخرمن مانع از به فرجام رسیدن برجام شده است و از همه مهمتر تلاش برای یارگیری و سرشکن کردن هزینههای متنوع تجاوز به اوکراین با سایر کشورها میباشد. سیاست مزورانهٔ خرید پهپاد در همین راستاست؛ کشاندن پای ایران به باتلاق اوکراین!
منافع ملی ایران ایجاب میکند که با پیشه کردن شناوریِ لازم از نیازهای روسیه بهره لازم را ببرد، با غرب به توافق لازم برسد و بشدت از شراکت در بازیِ بازندهها و همکاسه شدن با آنها پرهیز نماید.